یادداشت بیست و پنج)
دستهبندی نشده December 21st, 2002گاهی اوقات آدم مجبوره چشمش رو به روی یه چیزهایی که متوجه می شه ببنده. نمی تونه کاریش بکنه و فقط دل آدم می گیره و غصه میاد توش. ولی وقتی چاره ای نیست, آدم به خاطر خوبی ها و زیبایی های زندگی یه قسمتی رو هم که چندان دلپذیرش نیستند چشم پوشی می کنه و سعی می کنه اشا ره ای هم بهش نکنه و به خوبی های موجود ببخشدش.
دوستتون دارم,خوش بگذره,به امید دیدار