شوورم و کارم و شروور گویی
ماجراهای کت بالو و خودش September 13th, 20031) هورا…بخونین:
صحنه: شب. هوای مهتابی. کت بالو و گل آقا در خودرو نشسته اند. گل آقا در حال رانندگی است. متوجه می شود که دور شمسی قمری زده.
گل آقا: عجب حماقتی کردم ها. همین خیابون رو از بالا میامدم پایین می رسید همین جا. این همه دور زدیم کلی هم پشت چراغ موندیم.
کت بالو: دورت بگردم الهی. این چه حرفیه؟ تو حماقت نمی کنی که قربونت برم. فقط یه بار حماقت کردی. اون هم وقتی بود که ازدواج کردی.
گل آقا: نه بابا. اون که خیلی خوب بود. از کارهای خوب زندگیم بود.
کت بالو: یعنی اگه دوباره هم به دنیا بیای باز هم ازدواج می کنی؟
گل آقا: خوب معلومه. از همون روز اولی که به دنیا بیام.
.
.
کت بالو به فکر فرو می رود. آخه کت بالو یه سال و هفت ماه از گل آقا کوچکتر است. پس گل آقا دفعه دیگه با کی ازدواج می کند؟
2) مامانم رفته سرعین و برگشته هیچی برام سوغاتی نیاورده. از سفر قبلی یه روتختی و از سفر قبل ترش یه گلیم برام آورده بود. یکی بگه آخه این چه مامانیه که این دفعه برام سوغاتی نیاورده؟
3) من از اولی که رفته بودم کانادا سرکار خیلی خیلی نگران بودم. آب خوش از گلوم پایین نمی رفت. هی نگران کارم بودم و این که نکنه دیگران بهتر از من کار کنند یا این که هر چی که هر کسی می کنه من هم بکنم و خلاصه خیلی زندگیم به هم ریخته بود. یه جمله و یه مقاله زندگی من رو نجات داد:
“run your own race.”
اگه حوصله داشتم کل موضوع این جمله رو بعدا توضیح میدم.
4) گل آقامون توی درس و توی گیتار خیلی پیشرفت می کنه. قربونش برم بهترین و با هوشترین آدم دنیا است. خدارو صد هزار بار شکر به خاطر شوهر گلی که توی این وانفسای بی شوهری نصیب من شد.
5) خونه امون مثل بازار شام به هم ریخته و باید نصف خونه رو بریزم دور. یه کسی به من بگه این جعبه گنده های donation که قبلا مثل (ببخشید) پشکل همه جای تورنتو ریخته بود کجا آب شده و رفته توی زمین.
6) از طرف یه شرکت دیگه دعوتمون کردن یه جا مسابقه اسب دوانی ببینیم. قرعه کشی هم بود. یکی از همکارهام یه home teathre برنده شد!!! یه شامی هم دادند که جای همه تون خالی بود. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد رو کرده بودند غذای خوشمزه و کردند توی حلق ما. وسط اون همه شام فکر می کردم طفلک مردمی که هیچی برای خوردن ندارند. و طفلک مردمی که خوشحال نیستند. طفلک مردمی که هیچ وقت از توانایی هاشون استفاده نکردند و طفلک مردمی که هیچ وقت نمی فهمند خوشبختند و ….به هر حال که خیلی خوش گذشت. جای گل آقامون خالی بود.
6) خدا رو میلیاردها بار شکر به خاطر سلامتی و کارم و خوشحالیم و دوستای خوبم و خانواده گلم و گل آقای از همه گل ترم. گاهی اوقات نمی دونم چطور باید خدارو شکر کنم.
به همه خیلی خیلی خوش بگذره
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
November 30th, 1999 at 12:00 am
کت بالو و گل آقای نازنين، اميدوارم که سا
ليان سال در کنار همديگه همين تفاهم و عشق رو داشته باشيد. دلم باز شد حرفاتو خوندم کتی
عزيزم. راستس امروز دلگرفته بودم و حرفات گرمی رو به دلم برگردوند. ميبوسم هردوتونو.
September 13th, 2003 at 12:10 am
سلام ای کاش به ما نزدیک بودید تا در شام افتخاری ما هم شرکت کنید ..
September 13th, 2003 at 1:12 am
khosh beh haaleh gol agaa.
ingadr gol agaa, gol agaa kardi
keh……………………
arezooyeh khoshbakhtiyeh bishtar
September 13th, 2003 at 1:47 am
سلام.
بابا
خوش به حال گل آقا.. اينقد قربون صدقه اش رفتين من اينجا حسوديم شد (-:
September 13th, 2003 at 8:34 am
دوست دارم بدونيد كه هم خيلي دوستتون د
September 13th, 2003 at 9:52 am
Yeh zarbol masali hast keh migeh “Vahiiiiiiiiiiid”
September 13th, 2003 at 1:27 pm
daram miram sham , badesh
ishala mikhonam
September 13th, 2003 at 1:27 pm
daram miram sham , badesh
ishala mikhonam
September 13th, 2003 at 1:27 pm
daram miram sham , badesh
ishala mikhonam
September 13th, 2003 at 5:23 pm
salam, aval javab payam shoma: na …
ta vaghti ke in koshtekoshtar ha mesl sharivar 67, septamber 73 va 01 baes sokoot ma nashe, omid baraye donyaye behtar hast.
1.khosh bashi
2.maman
katbalou chera soghati nayavordid … goftam
3.arezuye hosele
4. shoma ro va gol agha pas shokr… khoda chera.. magar un shoma ro ashena kard va ya
khastgari raft?
5. man khabar nadarm
6. hamishe khosh begzare
September 13th, 2003 at 8:35 pm
شاید بهترین راه شکر، همین
لذت بردن از زندگیت باشه.
خوش باشی…
September 13th, 2003 at 10:07 pm
اميدوارم
که هميشه خوش و خرم باشيد. یه دفعه گلآقا برامون کاش گيتار بزنه ببينيم چقدر وارده!
شاد
باشی
September 13th, 2003 at 10:20 pm
اي بابا!! 1 2 3 يي شدي! آدم
ياد يه جا ديگه مي افته! 🙁
سايت گل آقا راه نيفتاد!؟
September 13th, 2003 at 11:34 pm
سراب نيست ….
باور
كنيد عشق و محبت سراب نيست
تعبير ابلهانه ي رويا و خواب نيست
ايمان ، وفا ، محبت و يا
September 14th, 2003 at 12:10 am
vai khoda chegdhr lazat bakhshe
ke adam khoshbakhtie doostesho bekhoone
shad bashid :X:*
September 14th, 2003 at 1:01 am
من دوست دارم از اون مقاله يه كم بگي
March 30th, 2004 at 5:44 am
du e en tönt!! merci!
November 2nd, 2004 at 5:54 pm
today was my first working day in office
November 2nd, 2004 at 10:16 pm
i just love when i get some food
November 3rd, 2004 at 3:27 pm
i hate spending out my time
November 3rd, 2004 at 3:31 pm
i love playing pool
November 4th, 2004 at 3:19 pm
my dog eats shit! and yours?
November 5th, 2004 at 6:00 am
The hockey game is not for freaks
November 5th, 2004 at 4:19 pm
i wanna sleep because if your posts
November 6th, 2004 at 4:15 pm
i just love when i get some food
November 6th, 2004 at 5:26 pm
does anyone like pool like me?
November 6th, 2004 at 7:41 pm
my home is my casle
November 7th, 2004 at 11:55 pm
have ever seen the moonlight
November 8th, 2004 at 12:08 am
how are you?
November 8th, 2004 at 6:06 pm
if you don’t like just don’t read it ))
November 8th, 2004 at 6:07 pm
i prefer junge music
November 9th, 2004 at 5:20 pm
sonieric rulezz!!!
November 9th, 2004 at 5:22 pm
i like sport cars
November 9th, 2004 at 10:30 pm
bonaqua rulitt!
November 10th, 2004 at 6:44 am
what do u usaully do getting up early in the morning