معاشران گره از زلف يار باز كنيد شبي خوش است 
کت بالوی متفکر October 5th, 2003وهم افزوده به وهم پيشين
نمي خواهم بپذيرم
كه او چنين فارغ است و
من چنين عاشق
در بند و گرفتار
اسيرآن نگاه و آن صدا
بي خواب
خسته
دربند
ويران
امشب با مسافر شب شعر داشتيم. كلي خوش گذشت. اين هم محصول همين شب شعره.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
October 5th, 2003 at 5:01 am
ا
ين شعر را خودت گفتی؟! 🙂
October 5th, 2003 at 5:26 am
تولد شاعرانگيت مبارک:)
October 5th, 2003 at 6:52 am
خوش به حال شب شعرتون. 🙂
October 5th, 2003 at 6:58 am
kashki mishod safehaye
weblogamo vaseye hale befresti , nemitone bebineh ! nemidonam maman nilu ham intoriye ya na !! ajab sheraayi shode
October 5th, 2003 at 8:07 am
مي بينم كه ويروسش بد جوري واگير دار
ه. شب شعرتون تلفني بود ديگه؟ يا گل آقا به سلامتي برگشت؟
October 5th, 2003 at 8:41 am
خوش بگذر