یکی دوتا بیت از حافظ و فروغ عزیز
کت بالوی متفکر October 26th, 2003چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خونفشان دارد
—————————–
به ایوان می روم ودستم را بر پوست کشیده شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
—————————–
از عوارض یکشنبه غروبه. فردا صبح انشالله بهتر می شه. برم سر کار و زندگیم, غم و غصه یادم بره.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
October 26th, 2003 at 8:46 pm
به ايوان ميروم و انگشتانم را بر پوست کش
يده ی شب می کشم..
October 26th, 2003 at 8:48 pm
چرا يكشنبهها اين دل ميگيره؟
غم عشق
و عجب مشكل ميگيره
خداوندا تو اين شب را سحر كن
و گر نه زير پا را گل ميگيره
October 26th, 2003 at 8:55 pm
khondish neveshtamo ?
October 26th, 2003 at 8:56 pm
ke eshgh asan nemod aval …
October 26th, 2003 at 8:59 pm
salam
manam kheili delam gerefte va chesham por az ashke ama
mesle inke in gham o ghose baraye man tamoom nemishe
October 26th, 2003 at 10:09 pm
براي گل آقا!
جدي! فقط
مساله اينه که توي مبناي 2 داريم کار مي کنيم!
October 27th, 2003 at 12:43 am
salam azizam
chetori?
delam kheili barat tang shode bood…salam be gol agha ham beresoon
:*
October 27th, 2003 at 12:57 am
اي بابا ، بگو يكشنبه جمعه است ديگه!
شعر ديونه قشنگ بود 🙂
October 27th, 2003 at 2:34 am
براي گل آقا:
در 11 ضرب
کردن يعني اول يک شيفت بعد يک جمع! بعد 5 شيفت. بعد يک جمع! سر جمع مي شه 2 جمع و 6 شيفت!
الگور
يتم من مي شه اول 5 شيفت بعد يه جمع. بعد يه شيفت بعد يه جمع که سرجمعش ميشه 2 جمع و 6 شيفت!!!
عين همن!!!نه !؟
October 27th, 2003 at 2:35 am
خودمونيما!!! کسي کامپ
يوتري نباشه اين کامنت ها رو بخونه حسابي گيج مي شه! :))
February 9th, 2004 at 5:28 am
شعر از دوستم دشمنان را نابود كن دوستان را ه
م