اعلان عمومي
ماجراهای کت بالو و خودش October 29th, 2003به خدمت همگي عرض شود كه يه چيزي مورد نيازه.
اين كريستينا خانم كه رفته بازنشسته شده, يه جا يه مهناز خانم ايراني بود اما يه بار رفتم, سلموني اش خيلي كثيف بود ديگه نميرم. فقط هم سه دلار مي گرفت.
بعدش يه خانم ديگه اومد به جاي كريستينا خانم به نام آن ماري, منتها همونطور كه همگي در جريان هستين و بعضي هاتون هم من رو بعدش ديدين, آن ماري خانم ابروي بنده رو لنگه به لنگه كرده.
حالا در به در مي گردم دنبال يه بند انداز ماهر كه ابروبرداري رو خوب انجام بده. لطفا هر كس سراغ داره با ايميل يا كامنت يا تلفن يا هر چيز ديگه بهم خبر بده.
از اين عمومي تر ديگه نمي شد بپرسم.
دليل اين اعلان عمومي اين بود كه ديدم همه درباره عشق و عاشقي نوشته اند من گفتم يه چيزي بنويسم كه مربوط باشه. به نظرم اين خيلي مربوطه. خوب يه كم منطفي فكر كنين و به حافظه اتون رجوع كنين. تا حالا ديده اين هيچ مردي عاشق يه زني با ابروهاي كج و كوله بشه؟ يا هيچ وقت ديده اين كه توي فيلم هاي عاشقانه ابروهاي زن توي فيلم كج و كوله باشه؟ يا مي تونين يه ژوليت يا دزدمونا با ابروي كج و كوله تصور كنين؟
به نظرم عشق و عاشقي از حرف گذشته خيلي هاش هم به چشم و ابرو ربط پيدا كنه. به همين خاطر هم لطفا براي اين كه من از عشق و عاشقي بي نصيب نمونم هر چه زودتر آدرس يه بند انداز زبده رو بهم بدين.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
November 30th, 1999 at 12:00 am
salam katbalou jan hatman be zoody peyda mikoni
October 29th, 2003 at 1:55 pm
We have a Maryam khanoom. If u want I can give you her phone# , but
it should far away from your home Kathy joon
October 29th, 2003 at 2:59 pm
کتی جان حالا که اعلان عم
October 29th, 2003 at 6:38 pm
man ye doone khoobesh ro mishnasam.seyed mohammad khatamy.ostade
bazak
October 29th, 2003 at 6:48 pm
سلام کتی جان. برام عجيبه که خودت نميکنی.
منکه خودم ميکنم و خيلی هم دقيق. لمش اينه که نذاری ابروهات پر بشه. من سالی يه بارم نميرم
سلمونی واسه ابرو. البته بگم که يه روز در ميون موچين به دستمه ها … ولی کار دو دقيقه است.
October 29th, 2003 at 7:01 pm
منم دقیقا میخواستم حرف هاله رو بزنم. تازه از اون جهت که این جا سلمو
نی هم -ای بفهمی نفهمی با این موهای پرپشت (چشم نزنی ها خواهر) – واسه بودجه بنده اضافه بار ح
ساب میشه خودم از پس اون هم بر میام . قبلش هم هرگز در عمرم این کار رو نکرده بودم . چه میشه
کرد از مزایای فرنگ نشینی خودکفایی است! 🙂
October 29th, 2003 at 7:02 pm
منم دقیقا میخواستم حرف هاله رو بزنم. تازه از اون جهت که این جا سلمو
نی هم -ای بفهمی نفهمی با این موهای پرپشت (چشم نزنی ها خواهر) – واسه بودجه بنده اضافه بار ح
ساب میشه خودم از پس اون هم بر میام . قبلش هم هرگز در عمرم این کار رو نکرده بودم . چه میشه
کرد از مزایای فرنگ نشینی خودکفایی است! 🙂
March 25th, 2004 at 4:30 am
كتي يه پسد پيدا كن مثل
من روزايي كه خونه خالي داشتند برو برات كوتاش كنه بعد خودتو كنه