تيم ميتينگ
ماجراهای کت بالو و خودش November 5th, 2003ما هر هفته روزهاي چهارشنبه يه تيم ميتينگ داريم. اين آقا جيمي ما خيلي لغت هاي بد استفاده مي كنه. خيلي آدم خوبيه. من هم خيلي دوستش دارم. اما خوب ديگه يه عالمه لغت هاي بد و فحش هاي انگليسي رو من از آقا جيمي ياد گرفتم.
امروز اما به خاطر اين كه روزي بود كه كارمند ها مي تونستند بچه هاشون رو بيارن سر كار, اين دفعه دوتا تين ايجر هم توي ميتينگ ما بودند. يكي شون دختر خود آقا جيمي بود.
بنابراين, بعد از مدت هاي مديد اين اولين ميتينگي بود كه آقا جيمي نتونست كلمات دلخواه خودش رو استفاده كنه.
يه كم دلم مي سوزه. مي ترسم يه وقت كلماتي كه فوران نكرده بهش فشار بياره و بتركوندش. به نظرتون برم بهش بگم يه كم بهم فحش و بد و بيراه بگه كه دلش خالي بشه؟
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
November 5th, 2003 at 1:00 pm
سلام …. نخي
November 5th, 2003 at 1:38 pm
یعنی میگی جلوی بچه هاش ف
November 5th, 2003 at 1:50 pm
نخير
November 6th, 2003 at 1:37 am
ahvale forogh khanom ( farokhzad ) eshare be neveshteye
ghablo khobe ?
November 6th, 2003 at 4:23 am
سلام.
يعنی
جلوی خانومها هم رعايت نميکنه؟
November 6th, 2003 at 1:59 pm
سلام کتی جان. فکر کنم فهميده باشی که وبلاگ منو down کردن. نمی دونم چرا و
لی اينجوريه. حالا هم يکی ديگه زدم. آدرشس اون بالا هست. در ضمن آقايون و خانم ها يه دانشجوی
دکترای کامپيوتر می خواد فرصت مطالعاتيش رو بره کانادا. هيچ کس تو يکی از دانشگاه های اون
جا يه استاد متخصص Natural Language Processing سراغ نداره؟ ترجيحا زبان مورد مطالعه اش فارسی باشه. هر
کی خبری داشت به من ميل بزنه يا برام کامنت بذاره. قابل توجه گل آقا خان.