شرح یه عکس و عاشقی
کت بالوی متفکر December 6th, 2003این عکس خیلی من رو به فکر فرو برد. خیلی عکس قشنگیه.
شده یه نفر رو اینقدر دوست داشته باشین که از خودتون گذشته براتون مهم نباشه با این که خیلی خیلی دوستش دارین اما مال خودتون باشه.
فقط و فقط بخواین که خوشبخت باشه و توی صورتش شادی رو ببینین, صرفنظر از این که با شما باشه یا نباشه.
مثل دخترک دست راستی ببینین که داره یکی دیگه رو بوس می کنه , اما بر خلاف دخترک دست راستی کیف کنین از این که کیفور و خوشحاله در عین حال که پر می کشین که به جای دخترک سمت چپی باشین!!!
بهش نگین چقدر دوستش دارین برای این که راحت بتونه پروازش رو بکنه. و سکوت کنین فقط برای این که خوشحالتر و راحت تر باشه. حاضر باشین حتی آرزوها و خوشبختی خودتون رو بدین فقط برای این که اون خوشحال باشه.
تو رو خدا پشت سرمون حرف در نیارین ها. گل آقا همین بغل نشسته و داره تمرین گیتار می کنه. بعد هم عجله داریم که کارامون رو تموم کنیم و بدویم توی بحبوحه ی بی پولی بریم تیم هورتون دوتا قهوه ی دبش بخوریم و برگردیم. دوتایی هم می ریم و هیچ نفر سومی توی کار نیست.
از چند تا نوشته پایین ترم شروع کردم روی هر نوشته ام یه آهنگ ایرانی خیلی ساده که من رو حسابی توی حال و هوای نوشته هه می بره و به انتقال احساسم کمک می کنه رو لینک دادم. خودم خیلی خوشم اومده. وقتی می رم توی آرشیو و نوشته های قبلی رو می خونم, آهنگش رو که گوش می کنم خیلی راحت تر احساسی که اون زمان داشتم در خودم ایجاد می شه.
این هم آهنگ این نوشته است.
جای همه تون خیلی خالیه. بابا جون, من خیلی همه تون رو دوست دارم.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
December 6th, 2003 at 9:52 am
آهنگی که
انتخاب کردی با حال بود. خوش بگذره تيم هورتون ، همیشه خوش باشيد و خرم.
December 6th, 2003 at 10:11 am
عکس و آهنگ هر دو خيلی عالی بودند..
يادم به اين افتاد که وقتی ميخواستم با بابايی ازدواج کنم چقدر از اين نگاهها دور و برم بو
د.. دخترهای دانشکده بابايی ميخواستن من را تيکه پاره کنند! اما خوب ديگه چه کنم که خوش شان
س بودم!!!
December 6th, 2003 at 10:42 am
معنای واقعی
عشق فکر کنم همين باشه که مهم برات شادی و خوشبختی طرفت باشه نه خودت…
December 6th, 2003 at 11:30 am
کتی جون چقدر تو دوست داشتنی هستی. خيلی د
December 6th, 2003 at 12:09 pm
والا قيافه اون يکی
دختره که اينقدر عبوسه که من احتمال ميدم از حسودی دق کنه.
December 6th, 2003 at 12:10 pm
والا قيافه اون يکی
دختره که اينقدر عبوسه که من احتمال ميدم از حسودی دق کنه.
December 6th, 2003 at 11:40 pm
دلبرت خنده كنه با دگران ، تو بسوزي
و براش گريه كني… تو براش گفته نتوني چقده سخته خدايا، چقده سخته خدايا!
February 15th, 2004 at 8:15 am
هی هی آروم برو ما هم بیایم با
June 17th, 2004 at 5:48 am
QSDqd