اوره کا, اوره کا
ماجراهای کت بالو و خودش December 10th, 2003چی شد؟
خیر. کت بالو به هیچ وجه بی ناموسی آقای ارشمیدس رو تکرار نکرده. خیال هم نداره این کار رو بکنه.
کت بالو فقط و فقط در فلش مموری اش رو خیلی اتفاقی روی زمین زیر میزکارش پیدا کرده و خیلی خیلی خوشحاله.
این آقا جیمی ما هم خیلی بامزه شده تازگی ها. امروز توی جلسه گفت بعضی ها توی تیممون هستن که کریسمس رو باید بیان سر کار. مثل کت بالو!! این محصول جدید که باید روش کار بشه از چیزی که کت بالو باید روش کار کنه نه یکی نه دوتا بلکه سه تا داره. 15 ژانویه هم باید جواب تست ها داده بشه. کت بالوی بدبخت باید کریسمس هم بره سر کار!!!
آقا جیمی کور خوندی. کریسمس جاهای بهتری دارم که برم.
خر حمالی دیگه بسه.
امشب عین گوشت کوبیده رسیدم خونه. دیدم گل آقا روی تخت دراز کشیده و می گه که اصلا جون نداره که تکون بخوره. چه شوهر گلی, بهش گفتم پلو مرغ می خوری برات گرم کنم؟ گفت نه. گفتم “چیکن ناگت” می خوری بذارم توی مایکروویو. گفت نه. گفتم چی می خوری پس؟ گفت املت گوجه فرنگی. چی از این بهتر. املت رو روبراه کردم و وقتی خورد کلی هم به به و چه چه کرد و گفت در عمرش املت گوجه به این خوشمزگی نخورده بوده!!
شوهر به این قانعی کجا می شه پیدا کرد آخه؟
از من خوش شانس تر فقط خودمم. از در شرکت اومدم بیرون که سوار ماشین بشم. ماشینم رو به دلیلی توی پارکینگ روباز گذاشته بودم. بارون می اومد چه جور. یه خانومه ی سیاهپوست قد بلند خیلی خوش هیکل با یه صورت خیلی شیرین و مامانی بهم گفت: خانومه من چتر دارم. می خوای بیای زیر چتر من؟
-بله. مرسی. چقدر من خوش شانسم.
-ماشین من اونه که کنار اون ماشین سفیده است. ماشین شما کدومه؟
-ماشین من؟ ولله نمی دونم کجا می شه پیداش کنم. آهان اونها. اونورتر ماشین شماست.
-چه عالی. پس من باهات میام و چتر رو می گیرم روی سرت تا در ماشین رو باز کنی و بری تو.
-مرسی. خیلی ممنون.
.
.
خانوم سیاهپوست قشنگه, کاشکی فارسی بلد بودی می فهمیدی “خدا خیرت بده. دستت درد نکنه. تو این سیل بارون به داد من رسیدی.” یعنی چی. آخه چطوری می شه اینها رو توی یه جمله ی خشک و خالی “thank you so much” گنجوند. ترجمه ای برای این چندتا دارین؟ حداقل ترجمه ای که همون احساس رو برسونه.
این چه زبونیه که اینها دارند آخه.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
December 10th, 2003 at 11:12 pm
ميتونستی بگی :
Appreciate your help, you’re one of
God’s angles, GOD bless you.
تقريبا ميشه همون «خدا خيرت بده، خيلی ممنون»
December 10th, 2003 at 11:19 pm
ميخواستی بهش بگی:
Your hands without
ache
I can round around you
God gives you some Umbrellas from the Heaven
يعنی دستت درد نکنه – دورتون بگردم – خدا از
چترهای بهشتی نصيبتون کنه …
من نميدونم چرا اين زبان انگليسی تک و تعارف نداره آخه ! منم
بعضی اوقات واقعا کم ميارم .
December 10th, 2003 at 11:25 pm
اين کلمه فلش
… من نمی تونم بخونمش يا شايد هم درست ميخونم و نمی دونم چيه (Flash Memory)منظورتونه؟
December 10th, 2003 at 11:27 pm
البته اگه او
نی که انگليسيش رو نوشتم باشه ميتونم حدس بزنم که چی هست از روی اسمش…
December 10th, 2003 at 11:59 pm
ميتونستی بگی god hold your children for you 🙂 بعدم من
فکر کنم بدبختانه ما ايرونيا (البته منظور کليه ها يه موقع فکر نکنی ترو ميگم خوشگله) همه ا
ش حرفيم و کمتر عمل. تعارف زياد ميکنيم بدون اينکه واقعا” از ته دل باشه. حداقل خارجی ها چه
December 11th, 2003 at 2:03 am
من بودم وقتی تشکر ميکردم نگاش ميکردم حتما از نگاهم همه چی رو ميفهميد . چشمهای آدمها گا
December 11th, 2003 at 3:01 am
کتبالو جان!
حالا
تو يه سال کريسمس میري سر کار اگه جاي ما بودي که هر کگريسمس سرکار بوديم چي می گفتي؟
به
هر حال خوش باشي!
ضمنا کتبالوي گوشت کوبيده هم نوبره والا!