فاستوس-فتح-پرسش
کت بالوی متفکر February 5th, 2004راز “فاستوس” را می فهمم
که چگونه روحش را به شیطان واگذاشت
در رویای خود, او نیز
یگانه ترین یار من را دیده بود
پروردگارم آیا
عاشق نبوده است هیچگاه
گناهان ما را می بخشاید اگر
عاشقی را چون من
و چون “فاستوس”
تجربه کرده باشد
موجودیت تو فقط یگانه ترین
گناه کار ترینم می کند
روحم را به بهای تو
به شیطان
یا به هر لعنت شده ی دیگری
تسلیم خواهم کرد.
—————————
تو از فتح من
و من از فتح عشق
باز می گردیم.
باز هم,
من برنده ام.
—————————-
کسی پیدا شده
که به گمانم بهتر از تو می بوسد
و کسی پیدا شده
که به گمانم
بهتر از تو هماغوشی می کند
و کسی است
که به من بسیار عاشقتر است
او را می بوسم,
با او هماغوش می شوم,
عاشقانه ها را از او می شنوم,
و شعرهایم را برای تو می گویم.
تو بگو یگانه ترین,
به کدام خائن ترم؟
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
February 5th, 2004 at 11:02 pm
ه
زاران كوچه در خوابست
هزاران كوچه ي تاريك
هزاران چهره ي ترسيده پنهان
هزاران پرده
ي افتاده ي سنگين
هزاران خانه در خوابست
به منم سر بزن
پر محتواست بلاگت
دوست دا
شتی بهم لینک بدیم
February 5th, 2004 at 11:50 pm
خيلی قشنگ بود. خيلی قشنگ بود. خيلی قشنگ بود. آخری يه چيز ديگه بود. مست باده عشق باشی سرخ
سرخ
February 5th, 2004 at 11:54 pm
سلام
يک سا
عت است که به اين جمله فکر ميکنم:
تو بگو یگانه ترین,
به کدام خائن ترم؟
کمتر شعری در ا
ین ایام خوانده ام که حس زیبایی و تفکر را با هم داشته باشد
February 6th, 2004 at 12:12 am
کتی جونم ..واقعا باورم شد
که من و تو حرف همو خوب ميفهميم…انتخاب بسيار به جايی بود…انگاری واسه من نوشته بودی..ممن
ون عريرم..
February 6th, 2004 at 1:08 am
سلام کتی جان. ببينم اين آخری همون fantasising
موقع lovemaking که ميگن؟ 🙂
February 6th, 2004 at 2:56 am
خيلی زيبا
بود کتی جان مرسی:))
February 6th, 2004 at 2:59 am
تسبيح وخرقه
لذت مستی نبخشدت
همت درين عمل طلب ازمی فروش کن
February 6th, 2004 at 3:25 am
خیلی
زیبا بود .. خیلی.. یکی از دغدغه های فکری من چند سال پیش همین ها بود .. که اگر غایت هستی عشق
و زیبایی هست .. و اصالت با عشق هست .. من حاضرم تا هر چیز دیگر را فدایش کنم .. مثل دیوانه ها
February 6th, 2004 at 3:13 pm
کتی خانوم جان!
اين شعر آخريت رو يک ذره بيشتر روش کار کن خيلی زيبا ميشه مثل تکرارها رو
حذف کن از حروف ربط و اضافه کمتر استفاده کن. اين خيلی قشنگه و نياز به يه کم کار داره.
الب
ته اين فقط يک ایده است:
کسی پيدا شده است
که گمانم
بهتر از تو ميبوسد
که گمانم
به
تر از تو هماغوشی ميکند
و کسی است که
بسيار به من عاشقتر است
در مورد وسطی اگه بجای
شعر بصورت يک جمله نوشته بشه خيلی با معناتر ميشه.
تو از فتح من و من از فتح عشق بار ميگرد
م، بازهم من برنده ام.
February 6th, 2004 at 3:49 pm
حالا چرا چند نفر، چرا دونفر نه؟ ولی برای چند نفر قشنگتر بنظر ميرسه. خوب حالا يه چيز ديگه
شد… 🙂
February 7th, 2004 at 2:43 am
اين جوري كه خيلي وحشتناكه تا كي مي
February 7th, 2004 at 5:18 am
سلام وب
لاگ جالبی داری لينکيدمت.
February 7th, 2004 at 12:36 pm
!