من از سرزمین همیشه عزادارانم
دستهبندی نشده February 18th, 2004من از سرزمین همیشه عزادارانم. من از خاک پاک ایرانم.
مادرم ایران, هیچگاه رخت عزا را از تن به در نمی اورد. آسمان دلش همیشه, همیشه, همیشه سیاه است. و پیوسته آرام آرام, بی پناهی فرزندانش را اشک می ریزد.
مادرم ايران بارها زير پاي عربها, مغولها, متفقين, افغانها, روسها, انگليس ها و ساير ملل لگدمال شده است. به مادرم ايران بارها و بارها تعدي شده است.
مادرم ايران هميشه زير سلطه ي ناپاك بيرق هاي ستاره و داس و سبز و قرمز و سياه بوده است.
مادرم ايران گوهري است بي بديل, مادرم ايران به سر و پا دريا دارد و در سينه كوير, سبز مي پرورد, در دي ماه گرماي مرداد در بدن دارد و در مرداد ماه سرماي دي .
مادرم ايران در بهترين نقطه ي كره ي خاك خانه ي مرا ساخته است.
و مادرم ايران و خانه امان هميشه بي امان هدف تاراج و هجوم دشمن بوده اند.
مادرم ايران, هجرت فرزندانش از دامانش را با حسرت و تاسف نظاره كرده است.
مادرم ايران, شكنجه و اعدام فرزندانش به دست يكديگر را با درد نظاره كرده است.
مادرم ايران, هر دم حادثه اي تلخ را انتظار مي كشد, و هميشه نگران است.
مادرم ايران خانواده و شجره نامه اش به يغما رفته و نسل هاي آتي اش توسط بيگانگان به فرزندي پذيرفته شده اند.
مادرم ايران ميراثي ندارد.
مادرم ايران از سال ها سال پيش تكه تكه شده و مظلوم هر انفصالي را گريسته است.
مادرم ايران تكه تكه شدنش و هديه شدن تكه هاي تنش توسط فرزندانش به بيگانه را ناباورانه شاهد بوده است.
مادرم ايران هديه شدنش به بيگانه توسط فرزندان خودش را به تجربه نشسته است.
مادرم ايران جان دادن خودش و اشك فرزندانش براي ناپاك ها و كرنش فرزندانش در برابر يغماگران را با تاسف نظاره كرده است.
مادرم ايران خيانت فرزندانش را ديده است, ناسپاسي فرزندانش را ديده است, مادرم ايران توسط فرزندان خودش هم به يغما رفته است و تاراج شده است. مادرم ايران را فرزندان خودش هم مورد تعدي قرار داده اند.
مادر من ايران هميشه عزادار است. مادر من ايران هميشه رخت سياه به تن دارد.
من از سرزمين هميشه عزادارانم. من از خاك پاك ايرانم.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
تقديم به در گذشتگان حادثه ي انفجار قطار در نيشابور.
تقديم به خواهران و برادران عزادارم.
November 30th, 1999 at 12:00 am
:((((((
February 18th, 2004 at 8:55 pm
:((
سرزمين هميشه عذاداران …راست م
يگی :((
February 18th, 2004 at 8:56 pm
baz ham ye khabare bade dige……
February 18th, 2004 at 9:09 pm
هرچه بايد گفت گفتی:(
February 18th, 2004 at 10:44 pm
تا کی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تا کی عزا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
February 18th, 2004 at 11:03 pm
در رودهاي جدايي
ايمان سبز ماست
كه جاري است
او مي رود در دل مرداب هاي شهر
در راه آفتاب
خم مي كند بلندي
هر سرو سرفراز
2
از خون من بيا بپوش ردايي
من غرق مي شوم
در برودت دعو
ت
اي سرزمين من
اي خوب جاودانه ي برهنه
قلبت كجاي زمين است
كه بادهاي
همهمه را
اينك صدا زنم
س در حجره هاي ساكت تپيدن آن ؟
3
در من هميشه
تو بيداري
اي كه نشسته اي به تكاپوي خفتن من
در من
هميشه تو مي خواني هر نا
سروده را
اي چشم هاي گياهان مانده
در تن خاك
كجاي ريزش باران شرق را
خواهيد ديد ؟
اينك
ميان قطره هاي خون شهيدم
فوج پرندگان سپيد
با خو
يش مي برند
غمنامه ي شگفت اسارت را
تا برج خون ملتهب بابك خرم
آن برج بي
دفاع
4
اين سرزمين من است كه مي گريد
اين سرزمين من است
كه عريان است
باران دگر نيامده چندي است
آن گريه هاي ابر كجا رفته است ؟
عرياني كشت زا
ر را
با خون خويش بپوشان
5
اين كاج هاي بلندست
كه در ميانه ي جنگل
عاشقانه مي خواند
ترانه ي سيال سبز پيوستن
براي مردم شهر
نه چشم هاي تو اي
خوبتر ز جنگل كاج
اينك برهنه ي تبرست
با سبزي درخت هياهوست
6
اي سوگو
February 19th, 2004 at 9:34 am
سلام … نشانی
ديگر هم هست و ان اين احزاب نو به پا خواسته با اسامی و واژه های فريب دهنده هست مثل آبادگا
ن ايران اسلامی و … اگر ترس اینکه بعدش چی میشود بر ما چیره کند که هیچ تغییری رخ نخواهد د