كوله بار سفر
ماجراهای کت بالو و خودش April 22nd, 2004به اندازه ي يه دنيا كار نكرده دارم كه بايد در عرض دو سه ساعت انجامشون بدم!!!! بقيه ي زمان هاي باقي مونده رو خونه ي عمه و خاله هستم يا عمه و خاله خونه مون هستند!!!!!
اما دو تا كار مهم خيلي مهمي كه به خاطرشون اومده بودم ايران انجام شدند. مي تونم بگم يه كوله بار خيلي سنگين رو باز كردم. بارهاش رو معاينه و جابه جا كردم. فهميدم كوله بار از كجا اومده و چرا دارم حملش مي كنم و توش چي ها هست. تازه يه جورايي فهميدم اين كوله هه احتمالا آخر سر به كجا مي رسه!!! يه كوله بار هم انداختم روي دوشم از يادگاري ها كه هر جا وسط هاي راه يه كمكي خسته شدم بازش كنم و يادگاري ها رو نگاه كنم و يه استراحتي كنم و دوباره راه بيفتم.
خدا عمر با عزت بده به پدر بزرگ و مادر بزرگ مادري من كه فقط يه بچه دارند و اون هم مامان منه!! وگرنه اين مدت كوتاه ديد و بازديد هاي من بيچاره چندبرابر هم مي شد.
فرزند كمتر, زندگي بهتر براي پدر و مادر و بچه و نوه و نتيجه و هفتاد جد و آباد و كليه ي ملل و دولت هاي دنيا.. آمين.(توضيح :خواستيم جهت جور در آمدن قافيه جمع مكسر دولت رو استفاده كنيم, ديديم نتيجه ي جستجوهاي بي ادبي گوگل و ياهو صاف مي رسه به اينجا و جستجوگر رو حسابي نااميد مي كنه, نوشتيم دولت هاي دنيا كه جمع سالم دولت است و نه جمع نا سالمش).
—-
اين مدت كه اينجا بودم براي پرشين بلاگ ها بايد فيلتر شكن استفاده مي كردم و تازه در اون صورت هم نظر خواهي باز نمي شد. مجبورم اينجا داد و فرياد راه بندازم.
آهاي يك آدم متوسط, معلومه كه :
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
April 22nd, 2004 at 1:53 am
انقدر اشاشرات مبهم داشتي
كه فقط ميشه گفت……….خدا رو شكر كه به كارات رسيدي.
April 22nd, 2004 at 3:57 am
من كاملا موافقم.اگه
فقط من بينوا برگردم بايد 7 خاله و 7 دايي و 7 عمو رو باضافه بچه ها و نوه ها و نتیجه هاشون رو
دید و بازدید کنم حالا نوه عمه پسر خاله گربه همسایه و غیره بماند .در نتیجه قرار بر این شد
ه برای جلوگیری از لشکر کشی احتمالی به فرودگاه تاریخ رفتنمون رو نگیم!!!!
April 22nd, 2004 at 12:14 pm
سلام … خوش بگذره
April 22nd, 2004 at 7:50 pm
:(( omadid tehran va be ma
nagoftin !? man ke kisham hanoz
October 27th, 2004 at 8:08 pm
Escort-Finder’s
Escort Reviews-Photo Directory
http://escort.keybase.biz