پرسش-ویژه نامه, آخرین خبر, رئیس رئیس رئیس جدی
کت بالوی متفکر May 26th, 2004تمام کوچه های ذهن را هر لحظه تا انتها به دنبال فراموشی جستجو کرده ام. از نگاه پرهیز کرده ام,از سخن, خواندن, نوشتن,شنیدن, بوییدن و از بودن. به دنبال یک من, یک من بی تو.
در هزار آغوش و هزار چشم, یک به یک. بی ثمر, بی هوده. بی تو بودن را جستجو کرده ام.
سایه ی من است این که من را در هرپیچ و خم دنبال می کند, دشمنی است با دستهای زورمند, که هر دم, هردم, هردم قلب مرا در مشت می فشارد, چنان که گویی باید از طپش بازش دارد.فریاد را در گلو باید خفت.
هر بار طپش قلبم را زجر کشیده ام, و هر بار نفس کشیدن را شماره کرده ام. دم به دم, و هیچ گاه به یقین ندانسته ام بازدمی خواهد بود آیا. ناله را در سینه باید نهفت.
این چیست که مرا در برگرفته و می فشارد, چنین سخت, چنین بی آرام. این چیست که قرار را از من ستانیده است, که بی قراری را چاره جز مرگ نیست. مرگ را حتی, در پایان یک خستگی چاره ناپذیر, نهانی باید جست.
——————————-
1) سر جلسه دیر حاضر نشین و سروقت بیاین.
2) من همیشه در اتاقم به روی همه ی کارمندها بازه.
3) یه سری جلساتی براتون می گذارم که بدون رئیس تون درش شرکت کنین.
4) هدف اول من اینه که تا قبل از دو ماه همه ی شما رو به اسم کوچک بشناسم.
5) th=d
6) کت بالو همه ی حرف هاش رو صد در صد متوجه می شه.
از 6 بند بالا این نتیجه حاصل می شه:
رئیس رئیس رئیس کت بالو که چهار هفته است کارش رو شروع کرده ایرانی است.
اولش که اسمش رو شنیدم نمی دونستم ایرانی است یا یه جای دیگه توی خاور میانه. دیروز باهاش میتینگ داشتیم. به غیر از ایرانی کس دیگه ای حتی یکی از مشخصات بالا رو هم نداره چه برسه به 6 تاش با همدیگه.
راست راستی آفرین بهش. پستی که این داره رو به این سادگی نمی شه گرفت. بارک لله به این آقایی که به این خوبی توی زندگی پیشرفت کرده.
فقط اصلا, اصلا حرف هاش با حرف های تمام مدیران ایرانی که از سر تا تهشون رو حفظ هستم فرق نمي كرد.
ما ایرانی ها هر اتفاقی هم که بیفته یه سری از خصوصیاتمون آکبند ایرونی می مونه. یه سری اش خوب, یه سری اش هم نه چندان خوب.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
November 30th, 1999 at 12:00 am
yadet bashe behesh be reyiset begu ye sar be inj bezane. :((
May 26th, 2004 at 9:00 am
حالا رییست خوشپیت ه
ست؟اگه خوش قیافه نباشه که نمی شه میتینگ هاشو تحمل کرد!!!!
May 26th, 2004 at 9:51 am
حتما حتما به small هم ميگه اسمال!!
May 26th, 2004 at 11:48 am
اين th= d ش منو كشته!!!
زدي تو خال!
May 26th, 2004 at 12:33 pm
سلام. بب
خشيد من متوجه نشدم. ميشه توضيح بديد بغير از شماره 5, بقيه چه ايرادي داره؟ 1 و 2 و 4 كه خوبه.
3 رو ميشه راجبش سوال كرد… ولي باز هم بدك نيست.
May 26th, 2004 at 12:41 pm
دقيقا آمدم
كامنتي مشابه هموطن را بنويسم، كه ديدم اين دوست عزيز زودتر نوشته. كاملا با هموطن موا
فقم. مممكنه براي من هم توضيح بدي ؟ !!!
May 26th, 2004 at 4:04 pm
من در مورد اين كه خصوصياتش خوب يا بد ه
ستند كه چيزي نگفتم. فقط گفتم از روي اين خصوصيات فهميدم كه اين آقا ايرونيه.
مدير هاي اي
May 26th, 2004 at 6:33 pm
فکر کنم حق با توئه!
منکه اول خوندم اصلا احساس انتقاد ازش نکردم ولي بنظرم بنظر بعضيا انتقاد اومده. ميدوني م
شکل چيه؟ اينکه انگار هميشه ما بايد در مورد چيزايي که ميشنويم قضاوت کنيم. نميتونيم فقط
May 27th, 2004 at 2:52 am
الهی !!! تو گرداننده سال و ماهی، خداوند عز و
جاهی، به سوی ما هم کن یه نیم نگاهی، هر چه باشد بنده تو ئيم خواهی نخواهی،تو خود بر حشريت
ما گواهی، برسان يه گوشت سفيد يا سياهی، مگر اين کير ما چه کرده گناهی، که نبايد کُس کند گا
هگاهی؟ پروردگارا ! آفريننده کمبوزه و خيارا، تو خالقی کون و لاپا را، با لطف و کرم خود در
ياب ما را، که کس کردن شده بسی دشوارا، تازه اينها به کنارا، ما روز و شب جلق ميزنيم به جای
شام و ناهارا، پس به داد ما برس که تنها توئی دادرس و غمگسارا. ای داننده راز ! ای آفريننده
کيرهای دراز، سر و کار ما را به چند تا از اين کسهای ناز بينداز، تا که پاهايش کنم باز، چنا
ن سخت بگايم که زمين را بگيرد گاز، اگر بندگانت با ما نميسازند باری تو با ما بساز. ای بر آ