شهر دلت, شهر فرنگ
کت بالوی متفکر June 1st, 2004دلم مي خواد تنها بشم,
از همه ي بود و نبود,
برم يه جايي بشينم
زير همين طاق كبود
گريه كنم, زاري كنم,
شايد كه آروم بگيرم,
يا كه اگه آروم نشم,
يواش و تنها بميرم,
پر بگيرم, برم بالا
تا پيش حور و پريا,
اونجايي كه دورنگي نيس
حقه, كلك, زرنگي نيس,
اونجايي كه خدايي هس,
محبت و وفايي هس,
دوستيا راست و پايه دار,
دشمنيا خوارن و زار,
دلا پر از محبتن,
خالي ز كيد و حسرتن,
زبون ها و دل ها يكي,
دلا خالي از تاريكي,
نه هيچ كس و مي رنجوني,
نه ديگه تنها مي موني,
حرفا همه راست و درست
نه اينقدر دروغ و سست
اونجا روزاش قشنگه و
مي شه با عشقا دل و شست
مي شه هميشه زنده بود
با دلخوشي, ساز و سرود
.
.
خوب اگه راستش رو بخواي:
اونجا نه توي روياهاس
نه خيلي دور از اينجاهاس
اونجا فقط توي دله
خوب ديگه, اين يه مشكله
بايد كه آدم بميره,
از همه ي ضعف و رياش
تا برسه به شهر نور
با همه حور و پرياش
نه حسرت و نه حس زشت
نه رنجش و كار پلشت
نه خستگي, نه ضعف و درد
نه دعوا و جنگ و نبرد
اونجاديگه دورنگي نيس
كلك, ريا, زرنگي نيس
.
شهر دلت, شهر فرنگ
هزار هزار يار قشنگ
جنگل و سبزه و گياه
دوستا همه سپاه سپاه
شهر دلت شبنمي و
سفيد و پاك و بي گناه
شهر دلت شهر فرنگ
روزات قشنگ و رنگارنگ
.
اونجا مي گن خدايي هس
يه باغ با صفايي هس
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
June 1st, 2004 at 7:27 pm
سلام
راستش خيلي وقت بود د
نبال يه همچين سايتي مي گشتم
خاطرات
سايت فوق العاده اي داري
June 2nd, 2004 at 12:49 am
🙂
June 2nd, 2004 at 9:40 am
كت بالوي عزيز. پس بگو چرا اينقدر دوست دا
June 2nd, 2004 at 9:54 am
چقدر قشنگ بود…ارام و مهربان
June 2nd, 2004 at 12:14 pm
با گریه و زا
June 2nd, 2004 at 1:55 pm
سلام
به قول حافظ : سا
لها دل طلب جام جم از ما ميكرد ….
منظورم gmail بود
موفق وخوش باشی
June 2nd, 2004 at 10:57 pm
خوشحالم كه استعداد شعر نويسيت روز به ر
وز شكوفا تر ميشه .خوش بگذره .
June 3rd, 2004 at 3:07 am
دل
June 3rd, 2004 at 2:30 pm
كوشي!!! دو روزه آپديت ن
كردي!
June 3rd, 2004 at 5:34 pm
با تشكر از مريم حيدرنژاد!!!
در ضمن اين شعر در چه قالبي بود: مثنوي يا دوبيتي پيوسته يا …؟
June 5th, 2004 at 2:49 am
:))
June 5th, 2004 at 6:25 pm
سلام……….زيبا بو
June 7th, 2004 at 10:16 am
كت بالو ي عسلي از خر شيطون بيا پايين و بن
ويس.
June 8th, 2004 at 7:08 am
كتبالو ژس كجايي؟ آخه من هر ر
June 9th, 2004 at 4:27 pm
خانمي رفتي مرخصي؟!
يا يه پروژه خفن داري وقت نداري؟دلم تنگ شده براي حرفات..((