پروژه براي سرمايه گذاري !!!
ماجراهای کت بالو و خودش July 21st, 2004“جين وبستر” توي كتاب بابا لنگ دراز يه جمله اي داره از قول جودي كه من خيلي مي پسندمش.
خلاصه ي مطلبش اينه كه مي گه زندگي مردها خيلي بي رنگ و بو است. (ببخشيد اقايون محترم كه جسارت مي كنم. اين از قول يك دختر نوزده بيست ساله ي شوخ و شنگ گفته شده). در صورتي كه زنها علاقه شون به هر چيزي كه باشه, ميكروب, شوهر, بچه, ادبيات, رياضيات, فلسفه يا هر چيز ديگه,اصلا واساسا به قر و فر هم علاقمند هستند و از هر گونه تور و برودري و روبان و مد و چرت و پرتي توي اين زمينه حسابي لذت مي برند.
اين قسمت كتاب در مورد هر كسي كه صدق نكنه در مورد من يكي كاملا درسته.
هر وقت وسط يه عالمه مسائل جدي و شوخي مطرح شده توي وبلاگم يه چيزي در مورد قر و فر مي نويسم ياد اين تكه نوشته ي جين وبستر مي افتم.
حالا بعد از اين همه مقدمه اصل مطلب اينه كه:
دوباره بنده رو دور از جون همه ي شما خر گير آوردند.
رفتم به آنا خانوم (يك آرايشگر لهستاني است) مي گم مي خوام ابروهام كمرنگ شه. مي گه ما سه تا رنگ داريم. تيره و قهوه اي و آبي (!!!!). مي گم خوب قهوه اي بذار. درست لحظه اي كه گذاشته مي گه :” خوب پس الان تيره مي شه”. مي گم “زود برش دار كه اصلا و ابدا نمي خوام تيره شه. مي شم عين لولو !!!”. تندي برش داشته. ميگم آنا خانوم مگه نمي شه از همون رنگ مو براي ابرو هم استفاده كرد. (يه عمره كه بنده و همه ي دوستهام و فاميل داريم همين كار رو مي كنيم). مي گه واي واي, نه اصلا. اگه تا حالا هم اين كار رو كردي خيلي خطر داشته. ممكن بوده كور بشي!!!!!
مي گم يعني كلا در اين مملكت گسترده ي توسعه يافته كه در صنعت مخابرات و ماهواره و پزشكي و اقتصاد و …حسابي ادعا داره, هيچ راهي واسه ي كمرنگ كردن ابرو كشف نشده؟
مي گه نه اصلا هيچ محصولي كه بتونه اين كار رو بكنه نيست!!! و رنگ مو يا بيرنگ كننده هم اگه استفاده كني ممكنه كور شي!!!!
آخر سر هم به خاطر “هيچ كار” يا حتي بهتر بگم تلف كردن وقت من و به هم ريختن برنامه هام و برنامه هاي آقا جيمي (بايد دوباره كارهاي آقا جيمي رو ول كنم و برم سلموني ) از بنده ۱۰ دلار وجه رايج مملكتي پول بي زبون رو گرفت.
حالا خانوم ها, آقايون. بدونيد و آگاه باشيد محصول بي خطر براي روشن كردن رنگ ابرو هنوز به بازار نيومده. بازار فروش عالي براي اين محصول تضمين مي كنم. اگه دنبال محل سرمايه گذاري مي گردين, بفرمايين, اين پروژه. اگه هم مي بينين رنگ ابروي بعضي ها روشنه و هنوز بينا هستند يا مادرزاديه, يا مثل بنده و همه ي فاميل و دوست هام حسابي شانس آوردند كه بينايي و ابروي رنگ روشن رو با هم دارند.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
November 30th, 1999 at 12:00 am
baba in ye harfi vase khodesh zade
gosh nakon az
hamon range moye saret vase abrot ham estefadeh kon age injori bod jamiyate nasavane iran hamegi ta halla hade aghall ye cheshmi bodan :))
bye
July 21st, 2004 at 6:29 pm
باميد ديدار در سلماني هاي ايران.هر
رنگي بخواهيد حرف از كوري خدا نكرده اصلا نيست.من شنيدم طبشان هم همين جور است.
July 21st, 2004 at 6:33 pm
خيلي با مزه بود
🙂
منم عاشق اون جمله بابا لنگ دراز هستم و هر از گاهي هم به كارش ميبرم 🙂 روي هم رفته آقا
يون جز اينكه سايز و مدل ريششون رو عوض كنن چندان كار جالب ديگه اي ندارن 🙂
July 21st, 2004 at 6:46 pm
چرت گفت
July 21st, 2004 at 7:37 pm
پانته آ را
ست مي گه. خوب آدم رنگه رو تو چشمش فرو نمي كنه. ني ني كوچولو كه نيستيم.
July 22nd, 2004 at 12:42 am
واقعا” که! به حق حرفای نشنیده.
سلمون
ی من تو انگلیس بور بور بود خودش. یعنی هم بور بود و هم بورترش میکرد. ولی ابروهاش تیره تیر
July 22nd, 2004 at 3:44 am
آره! جمله جالبيه.
اما
مي دوني پسرها هم يه چيزهايي دارن كه دخترا ندارن! مثلا من هيچ دختري رو نديدم كه بتونه 24
ساعت بشينه پشت يه برنامه و هي بنويسه و بنويسه و …
برنامه اي كه نه مشق شبشه نه درس اش! و
فقط واسه دل خودش مي نويسه! دختري مي شناسي كه مي تونه لذت اين كار رو درك كنه!؟
July 22nd, 2004 at 5:28 am
شايد ما بادنجان بم ه
ستيم و خبر نداريم.
July 22nd, 2004 at 8:43 am
كت بالو
خانم, والله من هم از همان رنگي كه به موهام مي زنم به ابروهايم هم مي زنم و تا به حال همه چي
اوكي بوده است, فقط مدتش را كمتر مي گذارم. (چشمك)
July 22nd, 2004 at 11:12 am
خانم كت بالو. يك جمله ي معترضه داشتم كه ع
July 22nd, 2004 at 10:21 pm
عجبا!