دستهبندی نشده November 17th, 2004
خوب. خيلي سر حالم با اين كه خسته ام.
چند تا سوال فني زبان دارم لطفا:
۱) به انگليسي “قربونت برم” و “الهي قربونت برم” چي مي شه لطفا.
۲) ترجمه ي اين كليپ به انگليسي چي مي شه لطفا؟ (اين از بامزه ترين آهنگ هاييه كه تا حالا شنيدم.)
ولله هميشه فكر مي كردم داشتن همسر يا دوست پسر و دوست دختر فرنگي يه كمكي سخته. خوب ديگه. بفرماييد. اون دو تا سوال بالا دليلش.
گاهي وقت ها مي خواي تو چشم هاي طرف نگاه كني و بگي “الهي دورت بگردم.” اگه شد؟
….
يا به قول اون علامه ممكنه -چنانچه معرف حضور است- بخواي بگي “اي اوخ جگرش را”… جريانش كه يادتونه؟
ادامه نديم بهتره. هان؟ خلاصه كه اگه اون ترجمه ها رو بلدين محبت كنين. اگه نه كه باز هم دستتون درد نكنه.
————————————
با شركتمون بولينگ هم رفتيم. نتيجه:
هفته ي قبل فقط يكي دو تا از اون سيخ ها رو مي انداختم, اين دفعه سري اول ۴۰ تا و سري دوم ۵۵ امتياز. پيشرفتم بدكي نبوده. همين جوري ادامه بدم به يه جايي مي رسم.
محض اطلاعتون, بقيه امتياز هاشون حدود ۸۰ تا ۱۵۰ بود!!!! ولي توي اون شلوغ پلوغي معلوم نبود چي به چيه خدا رو شكر.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
November 18th, 2004 at 3:55 am
اوه اوه خارجكيه؟!! همون اي لاوي يو هم از سرش زياده:))برو دعا كن به گوش برادران صادق نرسه وگرنه حكم تكفيرت رو ميدن:))
November 18th, 2004 at 4:23 am
لابد میگه هانی قربون اون لیورت برم من!ترجمه جیگر جون بود!
November 18th, 2004 at 4:32 am
كار كار هاله است.
فكر كنم به طرف بگي let me die for you بذاره فرار كنه چون فكر ميكنه بعدش نوبه اونه.
November 18th, 2004 at 6:32 am
من که قبلا هم عرض کردم که با بلاگ رولینگش درگیرم(بخاطر علم به انگلیسی بنده بود)با اینکه منم مثل تو تونستم امتیازاتمو بیشتر کنم .”يه مقدار راه افتادم”. ولي من پسر داييم در بلاد خارجه است كه با اونم زبان مادري حرف ميزنيم. شاد باشي و سرفراز
November 18th, 2004 at 6:52 am
من با نظر پدر موافقم. منظورم اون قسمت ترجمه اش هست:)
November 18th, 2004 at 10:04 am
If we want to die for someone.why the hell should we go out with that person
???
Ghorboonet beram va dooret begardam are bunch of non sense farsi phrases
There are much more beautifull phrases in English in stead of GHorboonet beram
This is the way I do it
November 18th, 2004 at 1:04 pm
كت بالو خانم. يه پيشنهاد هم ما ميديم. به نظر نمياد اين سوالات رو براي خودتون پرسيده باشين چون گل آقا حي و حاضر هستند. ولي براي كسي مثل شما احتياجي نيست زبوني بگين. همون آهنگ رو كه لينك دادين باز كنين. يه رقص مشتي روش. كل ترجمه رو شامل مي شه.
من خودم اگه سرو كارم با خارجي بيفته همون “اي لاو يو” و يه چند تا جمله ي ديگه رو مي گم و مشكل حله.
November 18th, 2004 at 1:14 pm
واقعا كساني كه طرفشون هم زبونشون نيست حس قشنگي كه پشت اين قربون صدقه هاست رو از دست ميدن . من كه خودم روزي حداقل ده بار از اين جمله ها استفاده ميكنم .هيچ چيز به نظرم جاي دورت بگردم و قربونت برم رو نميگيره.
November 18th, 2004 at 1:18 pm
bless you!
November 18th, 2004 at 3:31 pm
ياد اهنگ كبري سندي افتادم: بگو جيگرتو برم به فرنگي چي ميشه؟
November 18th, 2004 at 4:43 pm
كتبالو جان، منهم اولش به همين مشكل دچار شدم ولي بعد ديدم اينها تو انگليسي كلي جمله ها و حرفهاي cute عاشقانه دارند… فكر ترجمه لفظي رو از سرت بيرون كن چون معني تحت اللفظي قربون صدقه هاي ما ايروني ها خيلي نامربوط و غير واقعيه! يك خورده بين خوداشون دقيق شي كم كم دستت مياد كه چي بگي…
يه دنيا بغل،
–سوسكي
November 18th, 2004 at 6:25 pm
آها! اگه فهمیدی قربونت به ما هم بگو! البته بعید میدونم ها …!
پیشرفت بولینگ هم تبریک همین جوری جلو بری دفعه دیگه کلی از این ضربدر ها میگیری!
از احوال پرسی هم ممنون . الان که بهترم اما از همدردی ممنون.
November 19th, 2004 at 12:20 am
هميشه وبلاگت بر از انرژي مثبته …كتبالو جان با اجازه بهت لينك دادم
November 19th, 2004 at 3:17 am
من كه ميگم اگه طرف انقدر نزديكه كه ارزش داره تو قربونش بري مطئن باش خودش زحمت ميكشه معنيش رو ياد ميگيره كه هر دفعه قربونش رفتي بفهمه. اما در كل سوسكي راست ميگه. با هرزبوني اصطلاحات خودش مياد. در مورد بولينگ هم والا جدا از بازي مشكل من هميشه شكستن ناخونامه. تو ناخونت نشكست؟
November 19th, 2004 at 7:24 am
سلام … سعي كن با زبون بدنت بهش بگي !
November 19th, 2004 at 10:40 pm
this might help you.
http://www.arizonapersian.com/persian/quiz.htm
November 19th, 2004 at 11:02 pm
I agree with Pantea. I have an MAerican BF. Ihe has lerant the meaning! I guess it’s teh same for us. YOu just need to get the point. They can do taht too!
November 22nd, 2004 at 7:32 pm
سوسکی راست ميگه. بايد برای نشون دادن هر احساس در يه زبان از بستر فرهنگی همون زبان استفاده کرد. ترجمهء لغوی مسلمه که کارساز نيست، اما بايد ديد يه انگليسیزبان وقتی ميخواد احساس مشابهی رو ابراز کنه چی ميگه. من هم از صبح تا شب قربونصدقهء شوهرم ميرم، بدون اين که از زبان فارسی استفاده کنم.
November 25th, 2004 at 1:30 am
من که قبلا هم عرض کردم که با بلاگ رولینگش درگیرم(بخاطر علم به انگلیسی بنده بود)با اینکه منم مثل تو تونستم امتیازاتمو بیشتر کنم .”يه مقدار راه افتادم”. ولي من پسر داييم در بلاد خارجه است كه با اونم زبان مادري حرف ميزنيم. شاد باشي و سرفراز