Des yeux qui font baiser les miens,
Un rire qui se perd sur sa bouche,
Voila le portrait sans retouche
De l’homme auquel j’appartiens
Quand il me prend dans ses bras
Il me parle tout bas,
Je vois la vie en rose.
Il me dit des mots d’amour,
Des mots de tous les jours,
Et ca me fait quelque chose.
Il est entre dans mon coeur
Une part de bonheur
Dont je connais la cause.
C’est lui pour moi. Moi pour lui
Dans la vie,
Il me l’a dit, l’a jure pour la vie.
Et des que je l’apercois
Alors je sens en moi
Mon coeur qui bat
Des nuits d’amour a ne plus en finir
Un grand bonheur qui prend sa place
Des enuis des chagrins, des phases
Heureux, heureux a en mourir.
Quand il me prend dans ses bras
Il me parle tout bas,
Je vois la vie en rose.
Il me dit des mots d’amour,
Des mots de tous les jours,
Et ca me fait quelque chose.
Il est entre dans mon coeur
Une part de bonheur
Dont je connais la cause.
C’est toi pour moi. Moi pour toi
Dans la vie,
Il me l’a dit, l’a jure pour la vie.
Et des que je l’apercois
Alors je sens en moi
Mon coeur qui bat
نه بابا…عصبانی نشین. مشق این دفعه ی کلاس فرانسه مون بود. گفتند این آهنگ و پیدا کنیم و متن اش رو هم بنویسیم. خدا پدر اینترنت رو بیامرزه.
ایناهاش..اون بالایی متن اش, اون ستون هم آهنگش, ده دقیقه هم کمتر طول کشید که پیداش کنم.
خانم معلممون اسمش ژیزله. داشت می گفت یه آوازی هست که همه ی دنیا می شناسند. مامان بزرگ, بابابزرگ هاتون هم می شناسند.
بقیه ی بچه های کلاس رو نمی دونم, ولی مسلما من یکی اگه تلفن بزنم ایران و پای تلفن به مامان بزرگ یا بابابزرگم بگم “la vie en rose” اجرای “Edith Piaf” رو برام بخونین حتما و بی شک به این نتیجه می رسند که عقلم رو از دست داده ام.
ملت آمریکای شمالی دنیا رو خارج از آمریکا و اگه خیلی ارفاق کنند خارج از اروپا و آمریکا, رسما جزو کره ی زمین به حساب نمیارند. انگار سکنه ی آمریکا مالک کره ی زمین هستن و ارثیه ی کریستف کلمبه, و حالا یه جاهایی از ملک آبا و اجدادی رو هم به بقیه ی ساکنین به ثمن بخس اجاره دادن.
البته راست و درستش رو هم بخواین مثل این که همین جوره. اینطور که پیداست اجاره بها رو هم مرتب میگیرند و اگه هم ندی از کره ی ارض بیرونت می کنند به سماوات.
آدم آدم است.
ولله پول و زور اگه دست بنده و شما هم بود, از این هم بدتر میکردیم.
حالا…بی خیال. گوش کنین به نوای عاشقانه ی خانم ادیت پیاف که اون بالا لینکش رو گذاشته ام, و اگه شما هم مثل من تا حالا از وجود این خانمه و این آهنگ بی اطلاع بودید, دیگه در این جهل مرکب باقی نمونین.
از شوخی و انتقاد گذشته…واقعا آهنگ و متنش قشنگ هستند. لذت ببرید.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار