la vie en rose
دستهبندی نشده February 10th, 2005Des yeux qui font baiser les miens,
Un rire qui se perd sur sa bouche,
Voila le portrait sans retouche
De l’homme auquel j’appartiens
Quand il me prend dans ses bras
Il me parle tout bas,
Je vois la vie en rose.
Il me dit des mots d’amour,
Des mots de tous les jours,
Et ca me fait quelque chose.
Il est entre dans mon coeur
Une part de bonheur
Dont je connais la cause.
C’est lui pour moi. Moi pour lui
Dans la vie,
Il me l’a dit, l’a jure pour la vie.
Et des que je l’apercois
Alors je sens en moi
Mon coeur qui bat
Des nuits d’amour a ne plus en finir
Un grand bonheur qui prend sa place
Des enuis des chagrins, des phases
Heureux, heureux a en mourir.
Quand il me prend dans ses bras
Il me parle tout bas,
Je vois la vie en rose.
Il me dit des mots d’amour,
Des mots de tous les jours,
Et ca me fait quelque chose.
Il est entre dans mon coeur
Une part de bonheur
Dont je connais la cause.
C’est toi pour moi. Moi pour toi
Dans la vie,
Il me l’a dit, l’a jure pour la vie.
Et des que je l’apercois
Alors je sens en moi
Mon coeur qui bat
نه بابا…عصبانی نشین. مشق این دفعه ی کلاس فرانسه مون بود. گفتند این آهنگ و پیدا کنیم و متن اش رو هم بنویسیم. خدا پدر اینترنت رو بیامرزه.
ایناهاش..اون بالایی متن اش, اون ستون هم آهنگش, ده دقیقه هم کمتر طول کشید که پیداش کنم.
خانم معلممون اسمش ژیزله. داشت می گفت یه آوازی هست که همه ی دنیا می شناسند. مامان بزرگ, بابابزرگ هاتون هم می شناسند.
بقیه ی بچه های کلاس رو نمی دونم, ولی مسلما من یکی اگه تلفن بزنم ایران و پای تلفن به مامان بزرگ یا بابابزرگم بگم “la vie en rose” اجرای “Edith Piaf” رو برام بخونین حتما و بی شک به این نتیجه می رسند که عقلم رو از دست داده ام.
ملت آمریکای شمالی دنیا رو خارج از آمریکا و اگه خیلی ارفاق کنند خارج از اروپا و آمریکا, رسما جزو کره ی زمین به حساب نمیارند. انگار سکنه ی آمریکا مالک کره ی زمین هستن و ارثیه ی کریستف کلمبه, و حالا یه جاهایی از ملک آبا و اجدادی رو هم به بقیه ی ساکنین به ثمن بخس اجاره دادن.
البته راست و درستش رو هم بخواین مثل این که همین جوره. اینطور که پیداست اجاره بها رو هم مرتب میگیرند و اگه هم ندی از کره ی ارض بیرونت می کنند به سماوات.
آدم آدم است.
ولله پول و زور اگه دست بنده و شما هم بود, از این هم بدتر میکردیم.
حالا…بی خیال. گوش کنین به نوای عاشقانه ی خانم ادیت پیاف که اون بالا لینکش رو گذاشته ام, و اگه شما هم مثل من تا حالا از وجود این خانمه و این آهنگ بی اطلاع بودید, دیگه در این جهل مرکب باقی نمونین.
از شوخی و انتقاد گذشته…واقعا آهنگ و متنش قشنگ هستند. لذت ببرید.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
February 11th, 2005 at 12:58 am
كدوم بالا؟
راستي اول!
–سوسكي
February 11th, 2005 at 2:11 am
🙂 آهنگ قشنگي بود با كمك متن و آهنگ يك كم موضوع اش حاليم شد وگرنه از فضولي دق ميكردم كه اين آهنگه چي بوده كه انقده معروف بوده! نذار دختر جون آدم رو توي خماري نذار 🙂 حالا از ما كه گذشت واسه بقيه ميگم.
February 11th, 2005 at 2:13 am
az ajayeb ke man in ahango shenide boodam!! to filmi chizi nakhoondan in ahango? akhe ajibe man koja shenidamesh?!
February 11th, 2005 at 9:14 am
حقيقت را گفتي!من نميدانم علت اين همه ادعا چيه؟فقط آمريكاي شمالي!!!!
February 11th, 2005 at 9:22 am
اين آهنگ يكى از معروفترين آهنگهاى فرانسه زبانها است. اجراهاى گوناگونى هم داره. ولى من همين اجرا رو بيشتر دوست دارم. يادش به خير معلم فرانسه ما در ايران (موسيو گى) نخستين بار برام گذاشت اين آهنگو.
راستى يادم باشه درباره موسيو گى بنويسم كه خيلى مرد نازنينى است.
شاد باشى
February 11th, 2005 at 9:59 am
پدر خدا بيامرزم كه اگر الان زنده بود بايد همسن پدر بزرگ شما را مي داشت فرانسوي مثل بلبل صحبت مي كرد ولي انگليسي خيلي كم بلد بود. شايد هم مي شود گفت هيچي بلد نبود. آخه اون قديم قديم ها زبان فرانسوي رايج تر بوده. حالا چه مي داني, شايد پدر يا مادر بزرگت اين آهنگ را بشناسند. ولي اگر هم نشناسند چه بهانه خوبي كه بهشان زنگ بزني و حال گلشان را بپرسي. خوش بگذره و آخر هفته خوبي را داشته باشي.
February 11th, 2005 at 12:28 pm
سوسكي جان…اونهاش. اون بالا.
—
بيگانه جان…راستش همون متن هاي عاشقانه ي هميشگيه. چيز خاصي بيشتر نداره.
—
بهار جان…شما هم ممكنه قبلا شنيده باشي اش. توي كازا دنبالش مي گشتم ديدم اسم ادري هيپورن هم كنار اسم آهنگ نوشته شده. اجراي ادي فيتزجرالد و لويي آرمسترانگ و دين مارتين رو هم داره. پس ممكنه توي فيلم شنيده باشي اش.
—
ام اس جان… من هميشه حقيقت رو مي گم!!!! (چشمك)
—
خنگ خدا جان… كلا آقايون فرانسوي نازنين هستند. بر منكرش لعنت.
—
يك هموطن جان…ولله مادر بزرگ و پدر بزرگ من هيچ كدوم فرانسوي بلد نيستند. يعني لااقل تا پارسال كه ديدمشون بلد نبودند. حالا گاسم تو اين يه ساله ياد گرفته باشند. ديگه ازشون نپرسيدم.در مورد زنگ زدن حتما. با كمال ميل همين فردا صبح زنگشون مي زنم.
—
به همگي خوش بگذره.
February 11th, 2005 at 1:11 pm
آهان منظورت اون پايين بود… آره اين يكي از بهترين اجراهاشه و توي سي دي اديث پيافم دارمش… و بابابزرگم هم اينو گه گاه واسه مامان بزرگم ميخونه… آخه بابابزرگم معلم فرانسه مامان بزرگم بوده زمان جنگ جهاني دوم.
با عشق،
–سوسكي