هق هق قهقهه
دستهبندی نشده February 16th, 2005این لینک رو از وبلاگ هادی خرسندی عزیز کش رفتم.
سکس حدود پنجاه سال پیش و مقایسه اش با حالا!!!
بامزه است. لباس خانم مهوش که اون زمان کلی هوس بر انگیز بوده, حالا یه لباس خیلی عادیه. به نظرم چهل پنجاه سال دیگه دیگه برهنگی کامل هم خاصیت تحریک کنندگی اش رو از دست بده!!!
کنجکاوم بدونم پنجاه سال دیگه چه چیزی هوس بر انگیز و سکسی به شمار خواهد اومد.
February 17th, 2005 at 12:06 pm
خيلي با مزه بود كلي اولش خنديديم.
ما بچه هاي شوكران خيلي وقته قلمتون و نيگاه ميكنيم و از مطالبتون لذت ميبريم.
در مورد وقايعي چون برف و مسجد سوخته و غيره كه اين روزا سر به فلك زده خيلي متاسفيم و اميدواريم همه چيز درست بشه.
شاد باشيد
February 17th, 2005 at 3:49 pm
تو؟ كتبالو؟ ناقض تعاريف انسانيت؟ شوخي ات گرفته؟ به دلرحمي و مهربوني تو كجاي دنيا پيدا مي شه خانم خانما؟
February 18th, 2005 at 4:33 am
سلام
اول مطلب من رو ياد قديمها انداختي . بعدش هم كه گريه ام رو در آوردي چون من خودم تو اين مدت كه اين خبرها رو ميشنيدم هميشه به اين فكر ميكردم كه كي كشور نازنين ميخواد درست بشه. بهر حال منم يك جوريهايي از اين جريانات بغضم گرفته چون هر جور كه نگاه ميكنم اين واقعاَ انصاف نيست كه يك ممكلتي با اين همه پتانسيل اينجوري باشه. ولي يك چيز ديگه هم بگم كه :
” از ماست كه بر ماست ” — موافق نيستي؟
هميشه سرشار از عشق و تندرست باشيد
February 18th, 2005 at 11:04 am
ببخشيد كه دير جواب ميدم ! آخه تازه تو آرشيوت ديدمش.//
درباره “يـك شـــــاهزاده خــــانم تنها”ـ
ـ”بي بي شهر بانو ” نام كوهي است در جنوب شرقي ـ” شهر ري “ـ و با 10 كيلومتر فاصله هوايي از ” شاه عبدالعظيم “.ـ
اين كوه با 2400 متر ارتفاع ، جزء كوههاي منفرد تهران محسوب مي شود؛ اين كوه با مجموعه البرز ارتباط خط الراسي ندارد.ـ
بي بي شهربانو از جمله مناطق تاريخي تهران نيزهست و در محدوده آن ،بقايايي از قلعه هاي قديمي ، برج و بارو ها ، دهكده هاي باستاني و قنوات چند صد ساله وجود دارد.ـ
وجه تسميه “بي بي شهر بانو “ـ به آرامگاه با صفايي است كه در ارتفاع 1500متري و در زاويه جنوب شرقي آن جاي گرفته ؛ آرامگاه بانويي به نام ” شهربانو “ـ
ـ” شهربانو ” ـ زن نامداري است كه در ايران كمتر او را مي شناسند اما اگر سري به مدفن او بزنيد ، جمعيت زيادي از پاكستاني ها ، هندي ها ، ازبك ها و افاغنه را خواهيد ديد كه با دسته هاي گل مصنوعي و جواهرآلاتي كه نذر او كرده اند از سرزمين هايشان و تنها به قصد زيارت آرامگاه او به كوه بي بي شهر بانو آمده اند.ـ
اما شهربانو كيست؟
ــــــ 1400 سال پيش “عمر” ؛ حاكم ممالك اسلامي ، قصد آن كرد كه ايران را نيز به تملك درآورد .ـ او با ايرانيان جنگيد و پيروز شد .ـ در اين ميان عمر غنائم زيادي به دست آورد كه از جمله آنها “يك سردار بزرگ ارتش ايران ” و ” دو شاهزاده ايراني”ـ به نامهاي ” شهرزاد”ـ و ” شهربانو”ـ بودند ؛ شهرزاد و شهربانو دختران پادشاه مقتول امپراطوري ايران ، ـ”يزدگرد سوم”ـ بودند و شهر بانو خواهر بزرگتر.ـ
ـ”عمر”ـ اين شاهزادگان و ديگر زنان دربار شاهنشاهي ايران را به مدينه ؛ مركز خلافت خود برد تا به سنت اعراب ، ايشان را به عنوان غنيمت جنگي بين سربازان تقسيم كند اما در اين ميان خبر اسارت دختران “يزدگرد”ـ و اقدام عمر به گوش يكي از بزرگان بانفوذ طايفه بني هاشم رسيد به نام ” علــــي (ع)” .ـ
ـ”علي (ع)”ـ يكي از سرداران صاحب نام عرب بود كه به علت خويشاوندي با پيامبر اسلام و حسن سابقه اش ، از قدرت سياسي و اجتماعي بالايي برخوردار بود و به نوعي مشاور غير رسمي خليفه نيز محسوب مي شد.ـ
ـ”علي (ع) “ـ مردي معتدل و بلند نظر بود و با دخالت در امر تقسيم غنائم مانع از به كنيزي رفتن شاهزادگان ايراني شد. اما خليفه معتقد بود از آنجا كه اسلام دين برابري است نبايد بين شاهزادگان و ديگر دختران به اسارت درآمده تفاوتي گذاشت و ايشان نيز بايد به عنوان كنيز به خدمت يكي از سربازان درآيند . ـ
بنابراين “علي (ع) ” ـ پيشنهاد كرد خليفه اين شاهزادگان و تعدادي ديگر از دختران اسير را به او بفروشد و مبلغ حاصل را بين سربازان تقسيم كند و گفت اين كار به عدالت نزديكتر است چرا كه اكثر سربازان قصد ازدواج اجباري با كنيزان خود را خواهند داشت و اين كار نيز بر خلاف دستورات اسلامي است
سر انجام خليفه با پيشنهاد “علي (ع)” موافقت كرد و دختران اسير “دربار” ايران را به علي (ع) و چند نفر ديگر از ارادتمندان او (منجمله سلمان فارسي )ـ كه بالاترين پيشنهاد را داده بودند فروخت.ـ
ـ”علي” پس از خريداري كردن شاهزادگان ايراني و نديمانشان ، آنها را آزاد كرد و به همراه چند نفر از جنگآوران عرب به ايران بازگرداند .ـ
اما تعدادي از اين دختران كه تمام بستگانشان را در جنگ از دست داده بودند و از طرف ديگر ” علي (ع) ” را ناجي خود مي ديدند ، در پناه “علي (ع) ” در مدينه ماندند و دختر خوانده هاي او شدند .ـ
از جمله اين دختر خوانده هاي “علي (ع) “ـ شهرزاد و شهربانو بودند.ـ
چندي بعد شهرزاد به عقد ” محمدبن ابوبكر” كه از مريدان ” علي” بود در آمد و ” شهربانو” با ” حسين (ع) ” پسر كوچك علي (ع)ـ ازدواج كرد .ـ
زماني نگذشت كه “علي (ع)” به مقام خلافت رسيد . اما خلافت او كه مخالفين سرسختي داشت ، دوام چنداني نيافت و با ترور او توسط يكي ازگروههاي شورشي موسوم به “خوارج” به پايان رسيد
پس از “علي (ع) ” فرزند ارشد او ؛ ” حسن (ع)”ـ به خلافت رسيد اما بيش از نيمي از سرزمين تحت حكومت او را شورشياني به فرماندهي ” معاويه ” ( فرزند دشمن ديرينه طايفه بني هاشم ؛ “ابوسفيان”) ، اداره مي كردند.ـ
ـ”حسن (ع)”ـ با شورشيان جنگيد اما نبرد او با خيانت دو تن از سرداران بزرگش به شكست انجاميد و ناچار به صلح شد .ـ
بر اساس صلح نامه اي كه بين حسن (ع) و معاويه به امضاء رسيد ، قرار بر آن شد كه معاويه تا پايان عمر عهده دار خلافت باشد و پس از او حسن (ع) يا برادر كوچكترش
؛ حسين (ع) ، خلافت را در دست گيرند . سران قبايل نيز اين قرارداد را تضمين مي كردند .ـ
اما معاويه بر سر پيمان نماند و مدتي بعد حسن را به كمك همسر او مسموم كرد و به قتل رساند . ـ
چندي بعد معاويه هم مرد .ـ
اينك دور خلافت به “حسين(ع)” رسيده بود اما “يزيد” پسر معاويه ، خود را بر اساس وصيت پدر ، خليفه خواند و حسين (ع) كه در مقابل يزيد از قدرت چنداني برخوردار نبود و با خيانت سران قبايل نيز روبه رو شده بود ، از خلافت صرفنظر كرد و مانند پدرش گوشه نشيني را پيش گرفت.ـ
در اين هنگام ” حسين (ع)” و “شهر بانو “ـ صاحب فرزند پسري بودند به نام “علي”.ـ
ـ”علي “تنها فرزند اين زوج بود و حسين (ع) ـ از شهربانو فرزند ديگري نداشت. امروزه ما اين پسر را به عنوان سومين امام شيعيان ” امام سجاد (ع) ” مي شناسيم. به عبارت ديگر امام سجاد (ع) نوه ” يزد گرد سوم “؛ پادشاه ايران است .ـ
مدتي به همين منوال گذشت تا اينكه مشاوران سياسي يزيد كه برخي از آنها رومي بودند ، نسبت به افزون شدن مريدان مذهبي حسين هشدار دادند و يزيد را به گرفتن پيمان تابعيت مذهبي (بيعت) از حسين (ع) توصيه كردند.ـ
حسين (ع) از بيعت سر باز زد . يزيد هم حسين (ع) و مريدانش را به مرگ تهديد كرد و حسين(ع) به هزاران جنگجوي بني هاشم آماده باش داد . از سوي ديگر همسر خود شهربانو را به اتفاق لشگري از مردان جنگي به ايران فرستاد تا به خراسان و ري برود و هواداران خانواده پيغمبر (ص) ، موسوم به “علويون ” را ساماندهي كرده و براي نبرد آماده كند.ـ
اما چرا ايران؟
اعراب بسيار تعصب قومي داشتند و ايرانيان را با نامهاي “موالي” ( بردگان آزاد شده ) و ” عجم” ( كر و كور ؛ چرا كه زبان عربي را كه كلام خداست بلد نيستند)ـ مي خواندند و همواره ايشان را تحقير مي كردند .ـ از سوي ديگر ايرانيان معتقد بودند كه شكست آنها در برابر اعراب تنها به دليل تسليم داوطلبانه شان بوده و ايشان فريب شعار برابري و برادري اعراب را خورده اند . همچنين ايرانيان احترام خاصي براي علي (ع) قائل بودند و بسياري از آنها خود را علوي يعني مريد علي(ع) مي ناميدند . در اين ميان شهربانو ، كه هم از خاندان سلطنتي ايران بود ، هم دختر خوانده علي(ع) و هم همسر جانشين علي(ع) ـ ، محبوبيت فراواني در بين ايرانيان يافت و علويون چه در ايران و چه در ميان اعراب او را به عنوان يك قديسه به رسميت شناختند .ـ
بنابراين ايرانيان به سرعت گرد شهربانو جمع شدند و شرايط را براي ورود حسين (ع) آماده كردند.ـ
ــــــــــــ اينك حسين (ع) به همراه لشگرش از مدينه خارج شده و به مكه رفته بود تا از طريق عراق خود را به ايران برساند .ـ
در اين هنگام خبري از كوفه رسيد مبني بر آنكه ارتشيان كوفه ( كوفه يك شهرك نظامي بود كه توسط حضرت علي (ع)ـ ساخته شد)ـ با حسين (ع) بيعت كرده اند و آماده اند تا به لشگر او بپيوندند .ـ حسين (ع) هم يكي از نزديكان خود(ابن عقيل) را به كوفه فرستاد تا خبر را تائيد كند . ابن عقيل خبر را تائيد كرد و براي حسين (ع) پاسخ مثبت فرستاد.ـ
بنابراين حسين (ع) راهي كوفه شد . اما در نزديكي كوفه به او خبر رسيد كه كوفيان خيانت كرده اند و پيك او را كشته اند. پس حسين (ع) از ميانه راه مسير خود را تغيير داد و بدون اينكه وارد شهر كوفه شود ، از كنار اين شهر گذشت و راهي ” بغداد ” شد تا از آن انجا خود را به ايران (ري) برساند. ـ
( توضيح : نقشه آن را دارم . به نقشه جغرافيا هم مي توانيد نگاه كنيد.)
اما يزيد كه از نيت حسين (ع) مطلع بود لشگري را به فرماندهي ـ”حر رياحي” براي بستن راه او فرستاد و از رسيدن حسين (ع) به ايران جلوگيري كرد .ـ
سر انجام در حالي كه لشگريان حسين (ع) او را ترك كرده بودند و از سپاه او بيش از 72 تا 120 نفر باقي نمانده بودند ، در جنگ با ارتش كوفه شكست خورد و به شهادت رسيد.ـ
پس از حسين (ع) ، يزيد به حاكم ري دستور داد تا شهربانو را نيز به قتل برساند اما شهربانو به كوههاي ري رفت ، قلعه اي ساخت و توانست به كمك سپاهيانش از خطر ايمن باشد . ـ
مدتي بعد “علي ابن حسين (ع)” (امام سجاد) فرزند شهربانو ، به امامت شيعيان رسيد . او همواره از مادر ياد نمود و سعي بسياري كرد تا خود را به او برساند اما به احتمال زياد ديگر هرگز موفق به ديدار مادر نشد تا آنكه شهربانو تاب دوري همسر و فرزند نياورد و درگذشت. او را از ترس حكومت ، در ارتفاعاتي كه در آن پناه گرفته بود به خاك سپردند و از آنجا كه شــاهـزاده خانم شهــربــانــو ؛ دخترشاه مردان علـــي ، همسر حسيـــن ، عروس پيغمبر و مادر علي بن حسيــن بود ، او را به لغب دختر پيامبر(ص) ، ” بي بي ” ناميدند.ـ
پس از بي بي شـهربـانـو (س) در طول صد ها سال فرزندانش به ايـران آمدند و آنها نيز اغلب همسراني ايراني اختيار كردند و به عبارتي ايـراني شدند. از اين روست كه در تمام ايران فعلي و قسمتهاي جدا شده از ايران ( مانند سرزمين مدائن ) مي توانيد امامزاده اي پيدا كنيد و هم از اين روست كه بيشترين جمعيت شيعيان ، علي اللهيان و مذاهب مشابه در ايران امروز و ديروز زندگي مي كنند . اما امروزه كمتر كسي از ايرانيان با خبر است از شاهزاده خانم تنهايي به نام : بي بي شــهربانو (س)ـ