به سلامتي و ميمنت بدينوسيله سومين سالگرد شروع به كار خود در اين شركت معظم و محترم را اعلام ميدارم.

اميد است در اين سال فرخنده و كليه ي سال هاي آتي, اين شركت و ايضا تمام شركت هاي دوست و برادر و خصم و رقيب در نهايت سلامتي و ميمنت روزگار به سر آورند.

باحالش اينه كه اين چهارمين “هشتم آوريل” است كه من كارمند اين شركت هستم. اوليش رو نصفه روز سر كار بودم چون دستم شكسته بود و وقت دكتر داشتم. دوميش رو مرخصي بودم چون امتحان رانندگي داشتم, سوميش رو مرخصي داشتم چون ايران بودم. و اين اولين هشتم آوريلي هست كه تمام روز انشالله تعالي سر كار مي مونم!!!!

بعضي آدم ها عجيب بادقت هستند. امروز صبح طبق معمول هميشه رفتم سر ميز “رم” ( من رو ياد جان كوچولو توي كارتون رابين هود مي اندازه), و باهاش سلام عليك كردم. مي گه “ببينم كتي, امروز توي مود بهتري هستي؟”. مي گم ” تو از كجا فهميدي من ديروز حالم خوب نبوده” مي گه “صبح كه صورتت رو ديدم فهميدم. از اون گذشته ديروز صبح تنها روزي بود كه به من سر نزدي.”

بعد هم عكسش رو با خانومش نشون داد كه يه كروكوديل گنده رو بغل كرده بود!!!!

فكر مي كنين بين دست زدن به كروكوديل و با دقت بودن ارتباطي وجود داشته باشه؟
—-

هورا…نگفتم؟ يادتونه در مورد گناهان مارتين خان نوشته بودم. امروز حرف شد در مورد مسيحيت و اعتراف به گناه. گفت كه چون كاتوليكه بايد ماهي يه بار به گناهانش اعتراف كنه. و…يكي از گناهانش نگاه كردن به عكس هاي سكسي تقويم ديويد بود!!!
تازه اومد وارد جزييات شه كه كدوم قسمتش گناهه و چي مي شه كه گناه انجام مي شه, بهش اطمينان دادم كه كاملا مي دونم منظورش چيه. نيازي نيست وارد توضيح واضحات و جزييات بشه!!!

باحاله. آدم بدونه يه كاري گناهه, بعد هر روز اون كار رو تكرار كنه,‌و هر ماه بهش اعتراف كنه. خيالم حسابي راحت شد.

دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار