خواستن, به دست آوردن, هدف
دستهبندی نشده June 1st, 2006خانم مريلين مونرو اگه زنده بود امروز تولد هشتاد سالگي اش رو جشن مي گرفت.
با زيبايي افسانه اي كه اين هنرپيشه ي دهه ي پنجاه داشت, تعجبي نيست اگه معشوقه ي آقاي پرزيدنت جان اف كندي شد. گفته مي شه در سن سي و شش سالگي به دليل زياده روي در مصرف مواد مخدر فوت كرد. منتها شايعات مي گن كه از آقاي جان اف كندي يا رابرت كندي حامله بود و اونها كشتنش.
با حالترش اينه كه شايعه ي ديگه اي مي گه از اونجا كه اوناسيس پولدار معروف عاشق ژاكلين كندي شد يا به هر حال به هر دليلي خواست كه ژاكلين كندي رو به دست بياره, اسوالد رو استخدام كرد كه جان اف كندي رو بكشه. فيلم اوناسيس به شكل پوشيده اي اين فرضيه رو تاييد مي كنه.
در ضمن, من و آقاي اوناسيس در يك خصوصيت لااقل مشترك هستيم. هر دو مون علاقه ي عجيبي به يادداشت كردن داريم!!!!
—
به نظر مياد بعضي آدم ها چيزي رو به دست ميارن, نه به خاطر اين كه خوشحالشون مي كنه, بلكه به اين دليل كه بهتر از اون رو نمي تونن به دست بيارن. وقتي شرايطشون بهتر مي شه, قبلي رو رها مي كنن و دنبال چيز ديگه اي مي رن. دسته ي نادري از آدم ها, چيزي رو به دست ميارن كه خوشحالشون مي كنه. مستقل از شرايط, با داشتن اون چيز خوشحال و خوشبخت هستن. براي برخي آدم هاي دسته ي اول, به عقيده ي من, بهتر بودن گاهي درون خودشون تعريف نمي شه. از بيرون بهشون ديكته مي شه. بعضي آدم ها هم هستن, بينابين دسته ي اول و دسته ي دوم, مي دونن چي مي خوان, و چي خوشحالشون مي كنه. تلاش مي كنن براي به دست آوردنش. به دست كه اومد, تصميم مي گيرن كه آيا باهاش احساس خوشبختي مي كنن, يا فقط مي خواستن به دستش بيارن.
و…يه عالمه چرت و پرت ديگه…كه اينجا مجال گفتنش نيست. به هر حال…آدم آدم است, با يه عالمه پيچيدگي و يه عالمه معادلات ساده و تركيبي.
—
بيشتر از يك ماه و نيمه كه ورزش نكرده ام. اگه كسي بهتون گفته بعد از ورزش مداوم, قطع كردنش موجب شل و ول شدن ماهيچه ها و سستي بدن مي شه راست گفته. افتضاح است, افتضاح.
از امروز صبح دوباره شروع كردم. وزنه ها به شكل احمقانه اي برام سنگين هستن. بيست پاوند با هر دست, به ده پاوند با هر دست كاهش پيدا كرده. و زود خسته مي شم. در راستاي از سر گيري جدي, گلف رو هم دارم باز شروع مي كنم. اگه كسي در موقعيت من و امثال من, و در شرايط من و امثال من زندگي كنه و از زندگيش نهايت لذت رو نبره, زيادي قابل ملامته! خيال ندارم حتي ثانيه اي از اوقات گرانبهايي كه خداوندگار عالم در اختيارم گذاشته رو تلف كنم.
به هر حال…غرض از تمام اينها…ما توي اين دنيا هستيم كه لذت ببريم و كمك كنيم ملت لذت ببرن.
نصيحت: اگه مدتي ورزش كردين, ولش نكنين كه شل و ول و كاهل مي شين خداي نكرده.
—
ببينم, من توي راديو درست شنيدم؟ آقاي احمدي نژاد گفته كه آمريكا اگه مي خواد مذاكره كنه بايد در رفتار خودش تجديد نظر كنه, و انرژي هسته اي حق مسلم ماست؟ به زبان انگليسي بود, من هم كه هنوز مي لنگم! حواسم هم هزار جا هست.
نمي تونم تصميم بگيرم به احمدي نژاد مي شه اعتماد كرد, و مي فهمه چه مي كنه, يا نه؟ گاهي به نظرم مياد نكنه حكايت مورچه ايه كه تحت تاثير توهم خودش رو هم قامت رستم زال مي بينه! گاهي به نظرم مياد نكنه حواسش هست و اونقدر بازي بازي مي كنه تا بالاخره ايران رو هسته اي دار كنه! بعد فكر مي كنم گيرم كه ايران هسته اي هم شد, اونوقت احمدي نژاد و دولت جمهوري اسلامي با اين قدرت هسته اي چه مي خوان بكنن؟ ما خوشبخت تر مي شيم؟ يا بيچاره تر؟
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
June 2nd, 2006 at 12:39 pm
سلام … اما هسته تو خالی ….
June 2nd, 2006 at 7:01 pm
درود بر كت بالوي نازنين
نميدانم هر وقت اينجا ميخوام چيزي بنويسم چرا به يكباره فونت عوض ميشه و همچي قاطي پاتي …كه من رو از خير نوشتن ..باز ميداره ..
June 3rd, 2006 at 11:33 am
سلام كتي جان. چطور مطوري؟ اين كتابت كلي بركت داشت. نقاشي من احيا شد. خدا خير دو دنيا رو نصيبت كنه! ايشالا كه ايران خوش گذشته. تو كه پيش ما كم موندي. خونه ي جديد چطوره؟ راستي متراژشو درست گفته بودم؟ D: بهت خوش بگذره! مااچ!
June 5th, 2006 at 7:27 am
من هم بالاخره نفهمیدم که این حق مسلم داشتنش به نفع مردم ایران یا به ضررشون.
××××××××××××
فکر میکنی اگر مرلین مونرو الان بود چه ریختی بود؟