یادداشت برای دل خودم (2)
دستهبندی نشده June 11th, 2006ولله دروغ چرا…تا قبر آ..آ..آ..آ.
از من اگه بپرسی می گم تو رخت کن یه چیزی شده. نیمه ی اول, همه ی تیم, عینهو شیر ژیان. گیرم علی آقا یه کمکی کم می اورد, یا آقا میرزاپور همیچی یک یک نبود, ولی خداییش همچین کمی هم از مکزیکی ها نداشتیم, با اون چشای چپ کور شده شون. راستیتش اونها اگه هفتاد درصد بودن, ما هم شصت تایی بودیم.
نیمه ی دوم پنداری همه ی اون تیم دوووووووود شد و رفت هوا, یکی دیگه اوردن گذاشتن به جاش.
…..
شکست مزخرفی بود. دلم می خواست بین دو نیمه توی رختکن تیم ملی باشم. همه اش فکر می کنم اون تو یه اتفاقی افتاده.
می گن نیمه ی دوم نیمه ی مربیه. نمی فهمم. تیم دفاعی بازی کرد, یا بهتر بگم تقریبا بازی نکرد. اونوقت مربی می گه به تیم گفته حمله کنه! یه چیزی…یه جای کار خرابه. یا…من خیالات برم داشته.
بی خیال دیگه…
—
این احساس گناه کردن گاهی وقت ها دیگه اعصاب آدم رو خرد می کنه. بدترین حسیه که ممکنه آدم داشته باشه. اون هم…بیخودی.
—
گاهی اگه آدم نمی دونه چی بگه, لااقل باید بدونه چی نگه. زیادی به درد می خوره.
کلا, حرف نزدن خیلی بیشتر از حرف زدن به درد می خوره.
به نظر میاد قانون این باشه, نباید حرف زد, مگه این که لازم باشه.
من…خسته ام.
—
آستانه ی هفته ها ی جدید می شه دو حالت داشت. یا ناراحت تمام شدن تعطیلات آخر هفته بود, یا به خاطر شروع یه هفته ی جدید هیجان زده بود.
من …حالت دوم رو ترجیح می دم.
ادم بیشتر از هر کسی زورش به خودش می رسه, و…جای خوشحالیه.
—
از تمام این حرف ها گذشته, امروز روز خوبی بود. یکی از روزهای خیلی قشنگ سال, که فقط و فقط یه بار در هر سال میاد. هیچ چیزی هرگز نمی تونه این خاصیت رو از این روز قشنگ بگیره. و من…خوشحالم.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
June 12th, 2006 at 1:30 am
من هم فکر میکنم اینها داشتند با یکی لج میکردند. . وسط زمین راه میرفتند.
June 12th, 2006 at 3:20 am
من فكر مي كنم مثل هميشه وقتي يكي غافلگيرشون ميكنه خودشون رو ميبازند . اساسا بهتره تو نيمه اول گل بخورند كه غيرتي بشن و نيمه دوم بهتر بازي كنند .
June 12th, 2006 at 7:43 am
چيز خورشون كردن:))
منم حالت دوم رو دوست دارم ولي لعنتي گاهي نمي شه ديگه!!
June 14th, 2006 at 1:38 pm
من هفت هشت تا وبلاگ تو Favorites دارم که یکیش مال تو..از طرز تفکر و نوشتنت حال میکنم..خواستم بدونی..
راستی نظرت در موردت ترینیداد و سوید هم جالب بود..من تو سوئد درس میخونم..تلوزیون هم ندارم..ولی نصفه نیمه با اینترنت دیدم..ببین من چه حالی کردم از دربازه بانه اونا…
اونا هم دربازه بان دارن ماهم….اییییی..
سلامت باشی