يادداشت براي دل خودم (۵)
دستهبندی نشده July 4th, 2006دلم اصلا نگرفته. كلي هم خوش خوشانمه! همه چي هم خوبه. به غير از موهام كه بين كوتاهي و بلندي و رنگ و بي رنگي گير كرده ان و دنيايي دارم باهاشون! كلي سر همديگه غر مي زنيم. اونها ميان تو صورت من, من مي زنمشون عقب و اون بالا يه سنجاق فرو مي كنم توي ملاج خودم و اونها. نرم و نازك از توي سنجاق در ميان و حواسم رو پرت مي كنن, خشن و زمخت مي فرستمشون بالا و با خشونت يه سنجاق گنده تر فرو مي كنم توشون!!! آخر شب هم كلي باهمديگه خوش و بش مي كنيم. خوشحال و خندون بعد از اون همه كشمكش روزانه, جفتمون راضي از همديگه و خوش و خرم مي خوابيم. خدا رو شكر, صبح ها بيدار كه مي شم, موها هم بيدار بيدارن! حاضر يراق, درست وسط فرق سرم!!!
—
شرطبندي اين بار كاملا احساسي بود. ايتاليا. اگه منطقي مي خواستم شرط ببندم حتما روي آلمان شرط مي بستم. شك ندارم. واسه ي فردا, شرط بندي احساسي روي فرانسه! ببينيم چي مي شه.
—
كارن اينقده نگرانه كه من رو هم هميشه بد فرم نگران مي كنه. دخترك ميگه همه ي ملت توي فرم هاي نيم سالانه شون به قد نصف صفحه واسه هر يك كدوم موارد توضيح داده ن و انشا نوشته ن. بهش مي گم ولله بالله مال من هم يكي دو مورد واسه هر كدوم بيشتر نيست. ميگه چكار كنيم حالا! مي گم هيچي! چه مي دونم. مي گه جيمي يه عالمه سوال از جي مين پرسيده, از تو چي؟ مي گم ولله من يادم نمياد جيمي چيزي ازم پرسيده باشه. مي گه….
واه…چقدر دل اين دخترك واسه از دست دادن اين يه شغل نصفه نيمه شور مي زنه! كلا دل شوره ايه به نظرم. دلش واسه از دست دادن دوست پسر نصفه نيمه اش هم شور مي زنه!
در صورتي كه به نظر من, هم بهتر از اين شغل, هم بهتر از اون پسره رو به راحتي بشكن زدن ميتونه پيدا كنه.
—
هي راستي…دنباله ي اون آماره توي چند تا پست قبل. توي مجله ي مك لين ديدمش. بيست و هشت درصد كانادايي ها, اصلا سكس ندارن, يا خيلي به ندرت سكس دارن!!! نمي دونم جامعه ي آماري چند ساله بود, يا جنس شون چي بود!
بابا دسخوش!!!
—
از زور خستگي دارم نفله مي شم!
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
July 5th, 2006 at 7:46 am
khste nabashi
July 5th, 2006 at 7:48 am
omidvaram har ja hasti movafagh bashi
July 5th, 2006 at 8:45 am
chera az etesab e ghaza ie Ganji chizi neminevisi? be nazar e man vazifeh ie har Iran i e azadi khahi hemaiat az in etesab e ghazast