يادداشت براي دل خودم (8)
دستهبندی نشده July 14th, 2006از اون حضيض افسردگي اومدم بيرون. همين امروز بعد از ظهري!!! خجالت مي كشم بگم چي شد كه از حضيض اومدم بيرون!
يه چيزي رو اعتراف مي كنم. عاشق پولم. قطعا خوشبختي با پول نمياد. اما مسلما بدون پول قسمت بزرگي از خوشبختي نيست و نابود مي شه!
—
خداوند گار عالم به هر موجودي كه آفريده, درصدي از معرفت رو داده. بنده هم مستثني نيستم. منتها دوباره عين احمقها به انتخاب خودم معلق زده ام توي يه كاري كه عين جانور نجيب, مي مونم توش.
آخر هفته تعطيله! كتبالو خانوم آخر هفته به مدت هفت هشت ده ساعت لااقل تعطيله. مثل هميشه دنبال دردسر مي گرده واسه خودش.
كارش هم نمي شه كرد.
—-
جاي ايستادن نيست. همين كه بايستي, جاموندي. جابموني چي مي شه؟ راستش, بقيه رو نمي دونم, ولي به من يه حس بدي دست مي ده. و…متاسفانه جا مونده ام!!! از خودم, قبل از هر كس و هر چيزي. پتانسيل هام رو تمام و كمال رو نكرده ام. همينه كه حس بد دارم.
—-
ايران, مي رفتم كلاس مربي گري تندخواني و تقويت حافظه. خانوم معلممون از اون آدم هاي عجيب غريب بود (جاي گل آقا خالي بگه دور و بري هاي تو همه يه چيزيشون مي شه!!! ببخشيد خلاصه). بعد خانوممون مي گفت ببر از شير سريع تر مي دوه, فيل زورش از شير بيشتره, ميمون از شير باهوش تره, …و يه عالمه جونور ديگه رو هم با شير مقايسه مي كرد, كه هر كدوم يه جورايي به شيره سر بودن. آخر سر پرسيد پس واسه چي شير, سلطان جنگله؟. خوب..قرار نبود كسي جواب بده. كسي هم جواب نداد. خود خانوممون گفت, دليلش اينه كه شير وحدت وجود داره.
حالا…بگذريم از بحث اين كه شير سلطان جنگله, يا ببر, يا مارمولك. بگذريم هم از اين كه كدوم ساكن محترم جنگل چه كاري رو بهتر از شير و پاندا يا سنجاقك انجام مي ده. اينها مهم نيست. مهم اينه كه من به شدت با حرف خانوم سابقمون موافقم. وحدت وجود بسيار مهمه!
به عبارت ديگه, اگه كتبالو خانومي كه من باشم, بتونه اين همه بازيگوشي ذهني و ولگردي فكري و چيزهاي صدتا يه غاز رو, نه اين كه كنار بگذاره (افسردگي مي گيره نافرم), ولي وقتي در حال انجام يكي شه, بقيه رو از ذهنش بندازه كنار و بچسبه به همون يكي (به نظرم خانوم ها عموما توي اين كار مشكل داشته باشن, گاسم همينه كه سلطان جنگل نمي شن!), احتمالا زندگيش يه هفتاد هشتاد در صدي عوض مي شه.
—
دلم خيلي تنگ مي شه. براي باوري كه داشتم, و براي زيبايي لحظه هايي كه اون باور غلط رو داشتم.
دو مرحله ي خيلي قشنگ توي زندگيم بود. به دليل اعتقادي كه در اون دو بازه ي زماني داشتم. از هر دو مرحله گذشتم, و ديگه بهشون برنمي گردم. به دليل بي اعتقادي كه به اون باور هاي قشنگ و نقاشي شده پيدا كردم.
فقط يك كلام…كاش…كاش…و باز هم كاش…
—
كاش مي تونستم دلتنگي رو, و يك تنهايي عميق رو, نقاشي كنم. از بزرگترين افسوس هاي زندگيم اينه كه نقاش نيستم.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
پيوست: قربون دستتون, حالم خوبه به خدا. تقريبا هيچ وقت به اين خوبي نبوده. شاد و پايدار باشين دسته جمعي.
July 14th, 2006 at 2:55 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
July 14th, 2006 at 9:09 am
سلام از زحمتي كه برايم كشيديد ممنونم
July 14th, 2006 at 11:38 am
آي گفتي. كاشكي ميشد منم الان بتونم تمام حواسمو بزارم روي اين زباني كه دارم مي خونم!! اون وقت ميشدم شير سلطان جنگل! خوشحالم كه حالت بهتره 🙂
July 14th, 2006 at 12:46 pm
فصل هاكي ان.اچ.ال تفريبا از سپتامبر/اكتبر شروع ميشه تا آپريل/مي. جدول بازيهاي ليگ امسال (2006/2007) بايد تا بحال توي روزنامه شهرتون منتشر شده باشه. ليست بازيكنها و سوابقشون براي ليگ امسال هنوز فاينال نشده چون تيمها هنوز دارن يار تاخت ميزنن و ياركشي ميكنن…
من الان سه سالي هست كه آلوده’ شرط بندي هاي هاكي شدم (فوتبال آمريكايي رو شرط بنديش رو دوست نداشتم) و تا حالا دو سال رو هم برنده شدم (سال اول، سوم و سال سوم، دوم شدم)
خوش خواهد گذشت بهت… در طول 8 – 9 ماه… سرگرمي باحال و ارزونيه.
July 14th, 2006 at 3:17 pm
چند روزیه ازتون بی خبریم کتی خانم. زنگ هم می زنیم بر نمی دارید. آخه این چه وضعشه!! یه خبری یه چیزی!
خوش باشی خانمی. دو نقطه بوس!
July 14th, 2006 at 5:07 pm
همه حرفات آدم رو به فكر فرو ميبره و فكر ها هم آدم رو رها نمي كنه …… يه دفعه مي بيني بيشترا وقتا داري به اين حرفا فكر ميكني و براشون دنبال جواب ميگردي ….. دنبال جواب گشتن هم همان و بحث داخلي آدماي مختلف همان …. مثلا حتما بايد منتظر شد ؟؟؟؟ :))
July 15th, 2006 at 5:51 am
سلام
كاشكي توضيح ميدادي منظور از وحدت وجود در شير چيه؟ يه خوردي مونديم تو خماري!!
September 28th, 2006 at 6:41 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree.For more info go to http://www.apartments.waw.pl
October 6th, 2006 at 6:26 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree. Go to http://www.discountshotel.info/placatory_France/elaborative_Ile%20de%20France/dacian_Paris_1.html
November 27th, 2006 at 7:20 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree. Go to http://www.franciscohotels.info/coir_Republic%20of%20Ireland/verdancy_Munster/fickle_Cork_1.html
December 6th, 2006 at 4:11 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree. Go to http://www.hotel-chicago.ws/htlchicago_fr/Mexico/Cancun-hotels.html
December 7th, 2006 at 8:40 pm
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree. Go to http://www.mybbhotel.info
December 19th, 2006 at 2:41 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree. Go to http://www.hotelsmedia.info/cyan_United%20Kingdom/typhonic_Scotland/enfant_Glasgow_1.html
January 15th, 2007 at 7:35 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree. Go to http://www.hotel-beijing.ws/beijing76_en/Netherlands/Amsterdam-hotels.html
January 24th, 2007 at 3:21 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree. Go to http://www.alabamajob.info/unexpired_France/non_Rh%C3%83%C2%B4ne-Alpes/nom_Annecy_1.html
January 26th, 2007 at 8:03 am
خوبه که دوباره رو به راهی. داشتم می نگرانیدم!
I do not agree. Go to http://www.bigtrades.info/hominy_United%20Kingdom/omophagous_England/enchiridon_Bournemouth_1.html