اخبار روز
دستهبندی نشده July 19th, 2006به سلامتي و ميمنت خبر فرخنده ي ازدواج خانم پاملا اندرسون و آقاي كيد راك رو در اين سايت خجسته به تمامي هموطنان پارسي زبان اعلام مي كنيم.
خانه اي ساخته ايم
سايبانش همه عشق
همه از جنس بلور
.
.
خانواده هاي اندرسون و راك!!!!!
صبحي خبرش رو توي راديو شنيدم.
خانم پاملا از “سلبريتي” هاي كانادايي الاصله. اسمش براي من دقيقا با “بوب” تداعي مي شه. امكان نداره به خانم اندرسون فكر كنم و ياد دو تا جسم كروي بزرگ نيفتم! به نظرم اين اواخر رفت و يه كوچولو كوچكشون كرد. گرچه هنوز مازاد بر مصرف آقاي كيد راك بايد موجود باشه!!!!
هر چقدر هم مد عوض بشه, دو چيز هرگز از مد نمي افتن. دامن كوچولو و سينه ي بزرگ! حتي وقتي سينه ي سايز زالزالك و دامن تا قوزك پا هم مد بشن, باز دامن زير باسن و سينه ي سايز هندونه به دلايل واضح طرفدارهاي بيشتري دارن.
منتها…خدا من رو ببخشه ولي بعد از شنيدن خبر عروسي بي اختيار يه لحظه فكر كردم آقاي كيد راك ديگه به نازبالش احتياجي نخواهد داشت!!!!
طبق اخبار راديو, خانم پاملا يه بار ازدواج كرده, بعد از سه سال در سال ۱۹۹۹ جدا شده. بعد يه بار در لاس و گاس نامزد كرده (اصولا به نظر مياد لاس وگاس براي باز شدن ناگهاني و بسيار خوشايند بخت “موقت” آدم جاي خيلي خوبي باشه!) نامزدي اش رو به هم زده. و حالا دو تا پسر داره, كه دقيقا نفهميدم از ازدواجش هستن يا نه. و نهايتا اين كه حالا داره ازدواج مي كنه.
به هر حال…اميدوارم همگي افراد دخيل در داستان, با هم يا بي هم, خوشحال و خوشبخت عمري رو سپري كنن.
—
اخبار لبنان و جنگ و فقر و قحطي هميشه عصبي ام مي كنه. همه اش فكر مي كنم حد اقلش اينه كه وقت و انرژي اين آدم ها رو تخصيص مي ديم به يه چيز دل آزار, و درگيرشون مي كنيم در وضعيتي كه كوچكترين دخالتي در به وجود اومدنش نداشته ان.
اين كه تمام اون آدم هايي كه درگير جنگ در لبنان يا هر جاي ديگه ي دنيا هستن, فقط و فقط اگه در خانواده ي ديگه, و در نقطه ي ديگه اي از كره ي زمين متولد شده بودن, الان به جاي صرف تمام انرژي براي حفظ زندگي شون, و تهيه ي نياز هاي اوليه, مي تونستن مثل من و امثال من, صبح به سينه هاي خانم اندرسون فكر كنن, در طول روز يه كار قشنگ راحت و آسوده داشته باشن, و عصري بتونن برن گلف بازي كنن يا برقصن, و شب هم مطالعه كنن, آبجويي بخورن و تصميم بگيرن مي خوان مرغ بخورن, ماهي, كالباس, ياسالاد واسه حفظ هيكل و رواني مزاج!, و …وحشتناك ترين صدايي كه ممكنه در طول شب بشنون, رعد و برق شديد باشه!
اخبار جنگ و فقر و قحطي هميشه بد جوري من رو عصبي مي كنه.
و…راستش رو بگم خودخواهتر از اون هستم كه عضو جمعيت حافظ صلح بشم و براش تلاش جدي كنم, يا حتي دست سرازيرم رو به خاطرش سر بالا كنم. و اين…گاهي وقت ها عصبي ترم هم مي كنه.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
July 19th, 2006 at 5:23 pm
به نكته اي خيلي جالبي اشاره كردي ….. واقعا كه شرايط روي زندگي انسانها چه تاثير هايي شگرفي داره . من امروز بعد از كار رفتم رفتم دو ساعتي تو درياچه شنا كردم ….. الان شونه ام داره ميفته ولي مثل اينكه يه انسان ديگه هستم !
خيلي ممنون بابت پيغام هات …. مهربان و صميمي !
July 19th, 2006 at 6:05 pm
مگه پاملا قبلاها زن كيد راك نبوده؟
July 19th, 2006 at 8:54 pm
نوچ سوسکی خانوم. اینجور که فهمیده ام هی با همدیگه بوده ن و به هم زدن, تا دست آخر تصمیم گرفتن ازدواج کنن.
July 20th, 2006 at 3:24 am
به نظرم دیگه نوبت اسکای لوپز که باید دنبال شوهر بگرده ! یه چیز دیگه تو به نظرم از وقتی رفتی کانادا خیلی محیط کار و رییست رو جدی میگیری . بابا کار کردن که اینقدر استرس و آمادگی نمی خواد ؟ می خواد ؟
July 20th, 2006 at 3:25 am
به نظرم دیگه نوبت اسکای لوپز که باید دنبال شوهر بگرده ! یه چیز دیگه تو به نظرم از وقتی رفتی کانادا خیلی محیط کار و رییست رو جدی میگیری . بابا کار کردن که اینقدر استرس و آمادگی نمی خواد ؟ می خواد ؟
July 20th, 2006 at 3:25 am
به نظرم دیگه نوبت اسکای لوپز Ú©Ù‡ باید دنبال شوهر بگرده ! یه چیز دیگه تو به نظرم از وقتی رÙتی کانادا خیلی Ù…Øیط کار Ùˆ رییست رو جدی میگیری . بابا کار کردن Ú©Ù‡ اینقدر استرس Ùˆ آمادگی نمی خواد ØŸ Ù…ÛŒ خواد ØŸ
July 20th, 2006 at 3:26 am
به نظرم دیگه نوبت اسکای لوپز که باید دنبال شوهر بگرده ! یه چیز دیگه تو به نظرم از وقتی رفتی کانادا خیلی محیط کار و رییست رو جدی میگیری . بابا کار کردن که اینقدر استرس و آمادگی نمی خواد ؟ می خواد ؟
July 20th, 2006 at 12:13 pm
🙂