در باب گلف و چغاله بادوم!
دستهبندی نشده September 29th, 2006یاد اون باری افتادم که ایران بودم, شونزده سالم بود. کلاس کنکور می رفتم. دندون هام هم سیم داشت.
رفتم دکتر, سیم دندون هام رو محکم کرد, به شدت درد داشتم. مستقیم رفتم کلاس کنکور. دوستم چغاله بادوم خریده بود. من هم هوس چغاله بادوم کردم. می خوردم و از شدت درد فریاد می کشیدم. باز هم از رو نمی رفتم و می خوردم.
حالا حکایت امروز شده. به شدت خسته و مریض بودم. جی مین گفت بریم گلف. من هم مثل همیشه کفشهام دم پام بدو بدو راه افتادم. توپ می زدم و جون می کندم و کیف می کردم.
چهل و پنج تا توپ!
بی هوش بی هوشم!
قطعا و مسلما اگه از آسمون یه پول قلمبه برام بیفته پایین که بشه هر جوری که دلم می خواد خرجش کنم, می پرم یه ست کامل گلف واسه خودم می گیرم. اگه باز هم از پوله اضافه بیاد ده جلسه آموزش گلف می گیرم.
باز هم اگه اضافه بیاد, عضویت یکی از زمین های گلف رو می گیرم.
باز هم اگه اضافه بیاد…
هه هه. اگه فکر کردین میگم چیکار می کنم کاملا در اشتباهین!
هی…هی…هی…کی بود می گفت:
اگه داشتم یه میلیون…
—
عاشق این آهنگه شدم که شعرش اینه.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
September 30th, 2006 at 3:39 am
چون درد ارتودنسی را کشیدم. میتونم حدس بزنم چقدر خسته ای.!!!
ولی من اصلا گلف دوست ندارم
September 30th, 2006 at 7:38 am
بهه! ما رو باش گفتيم به استناد گفته هاي چند پست قبلت، يكي از اين زورا كه بيآم اينجا ديگه پولدار شدي كه دختر:)
September 30th, 2006 at 9:00 am
نشستم و همه ی مطالب قبلی تون رو خوندم .معرکه است .ولی ای کاش یه گوشه ای از این صفحه یه چند کلمه ای هم همسرتون می نوشت. حتما جالب می شد. ما می تونستیم پشت صحنه ی زندگی شما را هم ببینیم.البته یقین بدونین شما استثنایی هستید. یه فرد کاملا منحصر بفرد..