لزوم زبان فرانسه
دستهبندی نشده October 20th, 2006با ژان حرف می زدم. پرسید کارت زیاده؟ گفتم آره. گفت البته من نمی دونم چرا این سوال رو می پرسم. چون به هر حال همین جواب رو می شنوم. من هم بی تعارف بهش گفتم دقیقا. بعد معلوم شد که این هفته اینجاست. هفته ی بعد سان دیه گو و هفته ی بعد بر میگرده مونترال. بهش گفتم به کسایی که مونترال زندگی می کنن حسودی ام می شه (الکی!) و عاشق فرهنگ و زبان فرانسه هستم (راست راستی). به فرانسوی گفت: فرانسه هم حرف می زنی؟ گفتم یه کمکی. گفت پس هر بار می بینمت می شه یه کلمه ی جدید فرانسه یادت بدم. این جمله رو تند تند به فرانسه گفت و من نفهمیدم. خودش متوجه شد و به انگلیسی تکرارش کرد. و…نتیجه…
من یا فرانسوی بلد هستم یا نیستم. اگه هستم باید بتونم از پس یه همچین مکالمه ی ساده ای بر بیام. اگه هم بلد نیستم نباید بگم بلدم.
و چون نمی خوام به ملت بگم فرانسه بلد نیستم و چون دوست دارم یاد بگیرم برنامه ی روزانه ام یه کمکی عوض می شه. بقیه ی کارها می چسبن به هم. به اندازه ی بیست تا بیست و پنج دقیقه جاشون رو میدن به زبان فرانسه!
وقت شام معمولا گل آقا زودتر شامش رو تموم می کنه و می ره سر کارش. پنج دقیقه اونجا کله ی من می تونه بره توی کتاب. قبل از خواب واسه ی گرم شدن چشم هام سه چهار دقیقه و توی ماشین رادیوی زبان فرانسوی -گرچه که نمی فهممش!- روزی ربع ساعت!
خدا پدر و مادر رییس آقا جیمی رو بیامرزه که انگیزه برای خوندن زبان فرانسه به ما داد.
…
حالا کسی می تونه بگه ارتباط زبان فرانسه با دستمال یزدی چیه؟
—
حمید عزیز. کامنت پست قبل رو که خوندم به شدت به نظرم آشنا اومد. فکر کردم. یادم افتاد کجا خوندمش.
مال کتاب مقدسه. نه؟ یادم نیست مال کدوم کتاب از کتابهای توراته. فرصت هم نکردم بگردم دنبالش. ولی تقریبا مطمینم که توی تورات خوندمش و احتمال می دم از سلیمان باشه.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
October 20th, 2006 at 10:57 am
:)))))
با جمله اخري از خنده روده بر شدم. ارتباط زبان فرانسه با دستمال يزدي!! :))))))
October 20th, 2006 at 12:36 pm
موضوع فقط فرانسه نيست . کلآ تمام زبانهاي جديد يه ارتباطي با دستمال يزدي دارن .
October 20th, 2006 at 12:39 pm
مبوس جز لب ساقي و جام مي حافظ
كه دست زهد فروشان خطاست بوسيدن
از تو بعيد بود اين حرفا …….
October 20th, 2006 at 2:49 pm
بابا ای ول شما دیگه کی هستید؟ کاملا درسته از کتاب جامعه بودوعجیبه که ادعا میکنید کتابخون نیستید اگه کتابخون بودید چیکار می کردید .
کتاب جامعه را می توان یک کتاب فلسفی قلمداد کرد. نویسنده آن که به احتمال زیاد سلیمان است حکیم و فیلسوفی استکه بین ایمان و شک /امید ویاس / لذت و رنج/مفهوم زندگی و پوچی / در نوسان است. او می داند که انسان خاکی مجبور است زمان حال را پشت سر گذاشته / به سوی آینده در حرکت باشد/ انسان تشنه ی امید است ولی از آینده خبر ندارد پس بهتر این است که از زمان حاضر لذت ببرد.
در مورد زبان فرانسه و کلا پشت کار شما در کار و روابط کاری و اجتماعی من شخصا حتی یک میلیونیم پشت کارو اعتماد بنفس شما را هم ندارم
دلتون شاد لبتون همیشه خندون
October 21st, 2006 at 3:44 am
این ویل بی پایان باطل اباطیل!
زبان فرانسه ظرفیت ادبی بالایی دارد. گویا این زبان را درست کرده اند که با آن شعر بگویند. خوش بگذره!
October 21st, 2006 at 7:40 am
بسیار کار عالیای میکنی. ما هم خیال داریم بریم کلاس آشپزی حرفهای بلکه بلاخره یه جیمی الیوری چیزی بشیم! حتما” پشتاش رو بگیر کتی جان.
October 23rd, 2006 at 1:07 pm
سلام … منم میخوام بخندم … ارتباتش چیست؟
October 24th, 2006 at 10:57 am
alors finalement j’ai pas compris c’est quoi le rapport entre le francais et Dastmal Yazdi. tiens moi au courant aussi 😉
Merci