بی خیال!!!
سه بار براش توضیح دادم داکیومنت رو چطور درست کنه! باز نسخه ی نهایی رو فرستاده با همون شکل قبلی.

مسلما و قطعا از بهترین همکارهایی که تا حالا داشته ام -با وجود بد خلقی اش- کارن بوده. از بهترین کارآموز هایی که داشته ام اندی -که هنوز جاش خالیه- و از مزخرفترین کسانی که برام کار کرده ان سید! نه به حرف گوش می ده. نه دلش می خواد گوش بده. لجباز و یه دنده. نهایتا کار رو خودم انجام می دم. بهش هم بر می خوره!
عصبانیم!!!!!
بهترین بخشش اینه که هم از سید و هم از کارن و هم از بقیه ی همکارهام خیلی چیزها یاد گرفتم. چیزهایی که باید انجام داد و چیزهایی که نباید.

از بهترین رییس هام…هممم…همه شون خوب هستن و دوست داشتنی تا خلافش ثابت شه!!!

در بگشایید
شمع بیارید
عود بسوزید
پرده به یکسو زنید از رخ مهتاب
شاید
این از غبار رسیده
آن سفری همنشین گمشده باشد

شعر از ابتهاج

گاهی اونقدر احساس در زندگی آدم پررنگ می شه که آدم مجبور می شه از منطق دیگران برای تصمیم گیری هاش استفاده کنه!

دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار