روزمره ی کتبالو
دستهبندی نشده November 9th, 2006فایده ای نداره آدم تصمیم بگیره باری رو زمین بگذاره.
خود به خود از دوش آدم می افته وقتی آدم راست راستی ازش خسته بشه.
مگه این که کسی زورکی روی دوش آدم نگهش داره که در اون صورت آدم اولش بی حس می شه و بعد خود به خود از دست خودش خلاص می شه.
—
کاش می شد دل آدم ها رو دید! کاش…
—
آهنگ های فردی مرکوری خیلی قشنگن. همیشه دوستشون داشتم. حیف که زود مرد.
—
صبح ها می رم ورزش. هفته هایی که هر روز صبح می رم خیلی از بقیه ی هفته ها خوشحال تر و از خودم راضی ترم. اون هفته ها حال روحی ام خیلی بهتره. متعادل ترم و کمتر به چیزهای آزار دهنده فکر می کنم.
سر همین ورزش رفتن سه مورد در باره ی خودم به خودم اثبات شده. مسلما ورزش مداوم ریسک ابتلا به افسردگی رو کاهش می ده. ثانیا وقتی روی ترد میل در حال راه رفتن و دویدن هستم اگه تلویزیون نگاه نکنم سر پنج دقیقه کلافه می شم. تلویزیون که جلوی چشمم باشه (با گوشی توی گوشم) راحت بیست و پنج دقیقه تا سی و پنج دقیقه رو با خوشحالی و بی خستگی می دوم.
به نظرم بزرگترین مشغولیت من در زندگی اینه که هر لحظه خودم رو مشغول نگه دارم. وگرنه…باز افسردگی پیدا می کنم.
سومیش…تنهایی که کسی رو نمی شناسم بهم خیلی کیف می ده. اصلا هم سعی نمی کنم با کسی دوست بشم. با این که هفت هشت نفری رو هر روز صبح می بینم. فکر کنم….مردم گریز باشم!!!!!!!
—
هممم…دموکرات ها اومدن سر کار. دونالد رامسفلد استعفا کرد…سریال آینه رو یادتونه؟ زندگی شیرین می شود!!!!!
این وسط سر صدام چی میاد؟
—
به شدت به یه فال دبش احتیاج دارم؟ کسی هست آنلاین مجانی واسه کتبالو خانم فال بگیره؟
—
کی دیده نفسایی که میفتن به شماره…
کلا از آهنگای آریان خوشم میاد. از گروهشون هم همینطور.
می دونم…خیلی ها هم خیلی بدشون میاد. من…یه کم زیادی ازشون خوشم میاد.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
November 9th, 2006 at 12:28 pm
كتبالو خانم. شما به فال احتياج نداري. هميشه گفتم يه بار ديگه هم روش. باهوشي ولي بازيگوش. اگه سرت به كار خودت باشه همه چيت درست مي شه.
November 9th, 2006 at 1:25 pm
اتفاقآ منهم داشتم امروز به همین فکر میکردم که چرا تمام روز از خودم وبقیه بدم میاد و از همه چیز حرص میخورم و انرژی ندارم و کم طاقت شدم و تمرکز ندارم و…فهمیدم که باز ورزش خونم کم شده باید هفتهء دیگه برنامه بذارم برم ورزش حتمآ حتمآ…
November 9th, 2006 at 5:02 pm
فردي مركوري عاليه….
November 9th, 2006 at 5:25 pm
من اناري را ميكنم دانه به دل ميگويم
خوب بود اين مردم دانه هاي دلشان پيدا بود
ميپرد در چشمم آب انار
اشك ميريزم
November 9th, 2006 at 7:35 pm
بله همشيره
خوب گوش کن ببين چي مي گم… طالعت هست بلند، که من امروز شما را ديدم…. واقعاً طالع خوبي داري… چون همين الساعه، برج تو در قمر است؛ برج عقرب در ماه يا قمر در عقرب
.
.
.
نامه داري تو راهه… يک زن لاغر اندام دشمنته… دشمن رو سياهه… همين روزا پولي بدستت مي رسه… پول زيادي که مي شه حواله… از طرف عمه، عمو يا خاله…
.
.
والله عزيز جان، ما دستمون فقط به همين خرس رمال مي رسه!!!
November 10th, 2006 at 8:32 am
اين غزل باحاله! 🙂 كتي دارم كم كمك نگران ميشم ننه چرا اين چند وقته همش ناراحت مينويسي؟ اميدوارم خودت مثل نوشته هات نباشي…
November 10th, 2006 at 11:34 am
من هم آريان رو دوست دارم. حتی اوايل، شبهايی که اضافهکاری میکردم بهشون گوش میدادم. موقع طراحی مدار، هيچ چيزی بهتر از گوش کردن به آهنگهای اتوکشيده و همچين صاف و ساده آريان نيست. امتحانش شدیدا” توصیه میشه.