چل تکه
دستهبندی نشده November 14th, 2006بزرگترین آدم دزدی تاریخ در عراق. وسط روز روشن هشتاد تا مرد مسلح رفته ان یه مرکز تحقیقاتی عراق و صد و پنجاه نفر رو دزدیده ان!
خبر رو که شنیدم فقط فکر کردم عجب موضوع دبشی می شه واسه یه سناریو.
جزییات بیشتر هم اینجا خوندم.
این قسمت آخر در مورد بمب گذاری دیروز به شدت دردناک بود:
Mohammed Ali, a 30-year-old clothes merchant, had closed his shop early and was heading home when the bomb blast threw him from his motorcycle.
“I could see people on fire. We tried to rescue some women from a minibus, but they died in our arms,” Mr. Ali said.
این سو استفاده از قدرت به نظرم در طبیعت ادم ها باشه. حالا این بار قدرتمنده آمریکاست. مسیولیتش پای آمریکاست به این دلیل که دستاویزش برای موندن در عراق حاکم کردن نظم و امنیت و صلح بر اون کشور و بر تمام دنیاست. به نظرم چندان موفق نبوده گرچه!
خدا می دونه اگه قدرت دست من بود چکار می کردم.
—
واه…اصلا فکر نمی کردم این خانومه آنجلینا جولی باشه. کلا تیپ و قیافه اش رو دوست ندارم. شارلیز ترون و نیکول کیدمن و کاترین زتا جونز و شکیرا رو به شدت ترجیح می دم.
تنها عکسی از آنجلینا جولیه که به نظرم میاد واقعا قشنگه. موهاش دقیقا فرمی هست که من عاشقشم.
—
ب…له. دیشب توی کلاس باله معلوم شد که من درست نمی ایستم.
طی دو هفته ی آینده یه سری توجهات باید به خرج بدم که مدل ایستادنم رو درست کنم.
تنها مشکلم اینه که چطور مربی ورزشم قبلا متوجه این مشکل نشده بود. گاسم این مشکل رو اون موقع نداشتم و تازگی پیدا کردم. گرچه…مشکل چندان تازه هم نباید باشه.
—
به نظرم…مسابقه ی بچه شناسی مارتین رو برنده شده باشم!!!
بین سه نفر رقابت شدید بوده. کتبالو خانم برنده شده! گرچه…از منابع غیر رسمی بهم رسیده. اخبار رسمی هنوز منتشر نشده.
حقش هم بود من برنده بشم دیگه! این چهارسال و خرده ای اخیر متوسط روزی چهار ساعت نزدیکترین محل به مارتین رو داشته ام!!!!
ببینیم در مورد جیمز چی می شه.
این یکی رو هم برنده بشم رسما شغلم رو عوض می کنم می رم می شم متخصص زنان و زایمان و سونوگرافی!
یا…گاسم رمال!
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
November 14th, 2006 at 1:34 pm
رمال!
LOL
November 14th, 2006 at 2:25 pm
یه دفه میاییم می بینیم هیچی ننوشتین چشامون باباقوری میگیره تا مطلب جدبد بیاد یه دفه هم میاییم میبینیم دو تا دوتا نوشتین. نکنه توی ایران ما اینترنت را با تاخیر دریافت می کنیم خودمون خبر نداریم!!تاریخایی که به پست اتون می نویسین با تقویم اینجا جور در نمیاد.بگذریم
در مورد حیوون ملی گربه ایران نشان ایرانه توی دایره المعارف های بین المللی و در مورد باله و نیم باله و این حرفا که ما سردر نیمیاوریم و انشا الله که چیز خوبی!!و اگه روی غذا نباشه و دکترا منع نکرده باشن حتما بی ضرره !!و در مورد این فسقلی واقعا زیبا پسندی چون منم تا سی دیش اومد اینجا دیدم معرکه است واقعا عالی می رقصه.اما در مورد مارتین و عقرب تین و اینا من چون اصولا با غیبت که گناه کبیره است میونه ای ندارم حرف نمی زنم که گناه نکنم و در مورد اینهمه چیز یاد گرفتن هم مواظب باش اینهمه هندونه با یه دست برداشتن عاقبت خوشی نداره ها !بعدا نگید که نگفتین!!و در مورد عراق و دزدی و اینا ما که اونجا نبودیم از قدیم گفتن مال میره یه طرف ایمون می ره هزار طرف من که گناه کسی رو نمی شورم به من چه از چیزی که ندیدم حرف بزنم و حرف آخر اینکه مگه شما مسابقه انتخاب اسم نوشته نزاشته بودین و قرار بود به برنده جایزه بدین پس چی شد زدین زیرش
و آخرین کلام اینکه اگه صدای شکیلا و ابروگوندش نبود من بیجاره وقتی دلم میگرفت چیکار باید می کردم؟
دلتون شاد لبتون همیشه خندون
November 15th, 2006 at 2:47 pm
شعری از شهریار: انتظار
باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی/ باز ای سپیده ی شب هجران نیامدی
شمعم شکفته بود که خندد بروی تو /افسوس ای شکوفه ی خندان نیامدی
زندانی تو بودم و مهتاب من، چرا /باز امشب از دیچه ی زندان نیامدی
با ماسرچه داشتی ای تیره شب که باز/چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی
مگذار قند من که به یغما برد مگس/ طوطی من که در شکرستان نیامدی
شعر من از زبان تو خوش صید دل کند/ افسوس ای غزال غزلخوان نیامدی
گفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه/ نامهربان من توکه مهمان نیامدی
خوان شکر به خون جگردست می دهد/ مهمان من چرا به سرخوان نیامدی
دیوان حافظی تو و دیوانه ی تو من / اما پری به دیدن دیوان نیامدی
نشناختی فغان دل رهگذر که دوش / ای ماه قصربر لب ایوان نیامدی
گیتی متاع چون منش آید گران به دست/ اما تو هم به دست من ارزان نیامدی
صبرم ندیده ای که چه زورق شکسته ایی است/ ای تخته ام سپرده به طوفان نیامدی
عیش دل شکسته عزا می کنی چرا / عیدم تویی که من به تو قربان نیامدی
درطبع شهریار خزان شد بهار عشق
زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی