برف-هموطن
دستهبندی نشده December 6th, 2006برف میاد ریزه ریزه
دم خونه ی حسن ریزه
حسن ریزه می گه عرضی دارم
دل پر درزی دارم.
—
برف میاد جر جر
پشت خونه ی هاجر
هاجر عروسی داره
دمب خروسی داره
برف میاد ریزه ریزه
دم خونه ی حسن ریزه
حسن ریزه می گه عرضی دارم
دل پر درزی دارم.
—
برف میاد جر جر
پشت خونه ی هاجر
هاجر عروسی داره
دمب خروسی داره
December 6th, 2006 at 11:59 am
هموطن بودن يعني فضولي كردن تو كار دوستان. هموطن بودن يعني غيبت كردن بعد از مهموني ها. هموطن بودن يعني حسودي به دوستان. هموطن بودن يعني به ظاهر دوست بودن و دست كمك بودن, ولي در حقيقت دشمن جاني. هموطن بودن يعني قربون صدقه رفتن ولي در حقيقت ريدن به هيكل ديگران. هموطن بودن يعني سايت زدن براي كمك به مهاجرين هموطن ولي متنفر بودن از مهاجرين هموطن. هموطن بودن يعني از كون فيل افتادن. هموطن بودن يعني …. بيخيال…
December 6th, 2006 at 12:15 pm
از من مي پرسي به هيچكدوم از اين هموطنات اعتماد نكن.مطمن باش اگه بفهمن منفعتي براشون نداري حتي نگاهت هم نم كنن.ايرانيو جون به جونش كني حسوده و اگه از دستش بياد كاري مي كنه كه كارتو از دست بدي.اين آقا يا خانم ناشناس را هم كاملا درك مي كنم . يه جورايي هرچند با عصبانيت اما درست نوشته.از زيتون هم بخاطر صداي حسين پناهي تشكر مي كنم واقعا جالب بود.
دلتون شاد لبتون هميشه خندون
December 6th, 2006 at 1:17 pm
آری آری تا هموطن هست زندگی ميتوان کرد…
من هم احساسم دقيقا” همينه که تو گفتي، آدم ناتو زياد ديدهم ولی هموطن خوب هم زياد ديدهم، همينقدر که گاهی تو راهرو بهم سلام بشه کلی تو روحيهم تأثير میذاره، بگذريم که اين همکارهای فرنگی من هم کلی فارسی یاد گرفتن و قشنگ سلام چاقسلامتی میکنن…
December 7th, 2006 at 10:31 am
خوش به حالت من كه تاحالا اينجا تجربه خوبي نداشتم. ژانويه ميرم سر يه كار پارت تايم يه همكار ايراني هم دارم. ببينم شايد تجربه خوبي پيدا كنم.
December 7th, 2006 at 10:32 am
راستي اون برف مياد شر شر در واقع بارون مياد جر جر ه كه شعر احمد شاملوه و براي من خيلي خاطر انگيز و قشنگ.