روزمره ی کتبالو
دستهبندی نشده January 24th, 2007هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب…
…
مامانم اعتقاد داشت سعدی علیه الرحمه عجب فرهنگ بیخودی رو با این متن اش رواج می ده. این که واسه هر یه دونه نفس ات بدهکار و شکر گزار خداوند گار موهوم باشی!
بنده فرمایش جناب سعدی علیه الرحمه رو اینطوری به فرمت کتبالویی در میارم:
هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو لذت موجود است و بر هر لذتی شادی واجب…
اینجوری هم مامانم خوشحاله..هم من..هم -به نظرم- مرحوم سعدی و هم خداوندگار موهوم عالم.
به نظرم گذشته از وجود و عدم مفهومی به نام خداوند بنده و مامانم و سعدی و ایضا اون مفهوم -خداوند یا طبیعت یا عدم یا هر چی!- سر جمله ی ویرایش کتبالویی با هم توافق نظر داریم.
…
امشب بعد از یه هفته خارشم بهتره. کل مطلب بالا به خاطر آرامشی هست که بعد از بهتر شدن خارش بدنم دارم.
راستی راستی هر نفسی که فرو می رود…
و بر هر لذتی شادی واجب…
—
هانگ مهربان دانا برگشته. از همیشه مهربان تره و…کل احساس من مبنی بر خستگی بیش از حد هانگ کاملا درست بوده. از تعطیلات یک ماهه برگشته و….به تمام معنی کلمه می درخشه.
خدا خودش و ویوین کوچولو رو حفظ کنه.
امیدوارم تا تعطیلات بعدی اش همینطور بمونه. حوصله ی هانگ بی حوصله رو اصلا ندارم.
—
به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت
که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی
…
بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ
که چنین کشنده ای را نکند کس انتقامی
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
January 25th, 2007 at 1:13 am
فکر کنم احساس رضایت و لذت کردن برای نعمتهایی که ادم داره و قدرشونو دونستن خودش یک شکر گذاری تمام عیار باشه
January 25th, 2007 at 2:49 pm
شعر حافظ مي نويسي درست بنويس. كه چنين كشنده اي را نكشد كس انتقامي به جاي نكند كس انتقامي.
January 27th, 2007 at 7:18 am
سلام
خوشحال شدم اينجا را بعد از مدتي كه مواجهه با كمبود فيلتر بشكن! بودم زيارت كردم
January 31st, 2007 at 5:28 am
گرچه (( بر هر لذتی شادی واجب… )) آنچنان معنی نمی ده . ولی خوب برای یه بار خواندن بد نبود…
January 31st, 2007 at 5:28 am
گرچه (( بر هر لذتی شادی واجب… )) آنچنان معنی نمی ده . ولی خوب برای یه بار خواندن بد نبود…