یه فنجون قهوه ی داغ
دستهبندی نشده February 22nd, 2007یه خبر خوش توی تمام دنیا پیدا نمی شه یعنی؟ بی خیال بابا!!!!
خانم بینات همسر احمد باطبی ناپدید شد. احمد باطبی دست به اعتصاب غذای کامل زد. سرپیچی ایران از قطعنامه ی سازمان ملل تایید شد. تظاهرات برای زبان مادری در زنجان به خشونت کشیده شد!!!
مارتین ت (نه مارتین خره) از صبح تا حالا بغل گوشم غر زده. هزار تا کار دارم که بکنم. یه سایت خاموش بوده و من نمی دونستم!!!
دیوونه شدم رفت پی کارش.
دلم لک زده به مدت نیم ساعت ه ی چ دغدغه ای نداشته باشم. هیچ خبر بدی هم توی تمام دنیا نباشه (که گوشه ای ش به من بگیره) و…بشینم با یه آدمی که از همنشینی من لذت عمیق می بره و من هم از همنشینی اش لذت عمیق می برم و اون هم به مدت نیم ساعت ه ی چ دغدغه ای نداره یه فنجون قهوه ی داغ بخورم و بخندم.
……
برم سر کارم…بلکه اون نیم ساعت سر و کله اش پیدا بشه!
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
February 22nd, 2007 at 2:38 pm
دغدغه براي چي داري؟؟؟
February 22nd, 2007 at 6:57 pm
یاد شازده کوچولو افتادم.
من اگه پنجاه و سه دقیقه وقت اضافه داشته باشم خوش خوشک به طرف یک چشمه میرم…
خوش بختی تو خود آدمه؛ اگه خواستی تو دیگری پیداش کنی راه و به خطا رفتی.