امروز
دستهبندی نشده November 8th, 2007گل آقا کتبالو رو منتفل کرد روی ورد پرس به جای مووبل تایپ و…راستش رو بخواین من به عنوان یه کاربر نهایی یک دل نه صد دل عاشق ورد پرس شدم. کل کارهایی که بلد نبودم و ..ون و پیزی اش رو نداشتم با مووبل تایپ یاد بگیرم, ودر پرس ساده و راحت د راختیارم قرار می ده. تمیز و پاکیزه.
طبق معمول دست گل آقا درد نکنه. زندگی رو برای کتبالو خانوم راحت می کنه.
—
یه شعر بود هزار سال پیش توی کودکستان می خوندیم, می گفت: دیشب هوا سرد شد. مهری سر درد شد. این دختر نفهمیده. حرف مامان و نشنیده. رفته به کودکستان. با پیرهن تابستان. چون پالتوش و نبرده. طفلکی سرما خورده. تب کرده و خوابیده. آفتاب به روش تابیده. هر کی حرف مامان و نشنیده . همین بلا رو دیده.
دقیقا حکایت منه. منتها به جای مهری بگذارین کتبالو, به جای مامان بگذارین گل اقا. به جای کودکستان هر جا دلتون خواست بگذارین, خیابون, سر کار, مهمونی, هر چی!
بسیار نیکو و پسندیده است اگه به حرف مامان و گل آقامون گوش کنیم!
….
دوستم می گه واسه خاطر اینه که شب هالوین رفتیم رستوران و من شدم رقاصه قاجار! اعتقاد من اینه که خیر, سال پیش و سال قبلترش رفتیم خیابون چرچ و من شدم رقاصه ی کاباره که هم لباسش خیلی خیلی کمتره و هم هواش خیلی خیلی سردتره! تازه, رقاصه ی قاجار شدم اما بعد از هر سه دقیقه که می رقصیدم باید ده دقیقه می نشستم نفس تازه می کردم. گل آقا فی المجلس گفت کتبالو سرما خورده!
تنها مزیت بسیار عالی و منحصر به فرد سرماخوردگی اینه که می شه آدم بخوابه و از انجام تمام وظایف معاف بشه, بدون این که کسی رو سرزنش کنه. کلاس سه شنبه و کلاس پنج شنبه ام رو کنسل کردم.
دلم واسه کلاس پنج شنبه خیلی سوخت. لااقل شش ماهه که منتظرش بودم. لعنت بر شیطون.
—
دارم هذیون میگم.
برمی گردم اگه عمری باقی بود. خدا رو شکر در وضعیتی هستم که اگه همین لحظه قالب تهی کنم هیچ تاسف و آرزویی ندارم, و اگه تا ده هزار سال دیگه عمر کنم برنامه و کارهای جالب برای انجام دادن دارم. این رو می گن یک زندگی ایده ال, آماده برای مردن, یا آماده برای ادامه ی ده هزار ساله ی زندگی!
—
راستی…امروز کلاس مدیریت پروژه داشتیم, از طرف شرکتمون! فکر می کنین چی؟ بدون این که خودم بدونم تمام اصول مدیریت پروژه رو در زندگی روزمره ام پیاده می کرده ام. از جمله مدیریت زمانی پروژه رو.
قطعا هزار نکته باریک تر زمو اینجاست…منتها وقتی اصول رو توضیح داد و بعد من یه قسمت کلاس رو نبودم و برگشتم و تمرین مربوط به اون قسمت رو داد و من بی هیچ مشکلی, به طور شهودی تمام قوانین رو رعایت کردم و -خلاف بقیه ی تیم- جواب زمانبندی رو درست در آوردم, یعنی بالقوه بدون نیاز به درس گرفتن داشته ام کل مدیریت پروژه رو توی زندگی و کارم رعایت میکرده ام!
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
November 8th, 2007 at 11:21 pm
Now how we can type in persian?
November 9th, 2007 at 3:04 am
سلام
تبريك مي گم .وبلاگت خيلي قشنگ شده.دست گل آقا درد نكنه.تاريخ ها هم كه شمسي شده بسيار جالب تر شده.خيلي خيلي زيباتر از قبل شده.راستي اسم كت بالوي متفكر هم براي دسته بندي نوشته هاي فلسفي تون بسيار زيبا انتخاب شده.من همه نوشته هاتون را سيو مي كنم و مرتب مي خونم.سعيد 36ساله از شهر زنجان
November 9th, 2007 at 7:32 am
kati che joori mishe msg gozasht? ahan ienjoori? na manzooram be onvane nafare avale!!!
November 9th, 2007 at 11:55 am
براوو. دست گل آقا درد نكنه. اگه گل آقا اين بلاگ رولينگ فلان فلان شده رو هم درست كنه, كه ديگه هيچي… معركه ميشه. همه بلاگرها ممنونش ميشيم. عكس از هالووين ات كو پس؟
اِني وَي, هَو نايس ويك اند. 🙂