آقای فرماندار
دستهبندی نشده March 10th, 2008دهه!!! بیچاره آقای فرماندارایالت نیویورک روز سیزده فوریه تلفن زده به یکی از سرویس دهنده های سکس کلاس بالا و با یه دختر خانوم فاحشه ی کلاس بالا رفته سانفرانسیسکو. صداش در اومده یا حالا یه جورایی دام بوده و طفلک به -بی ادبی نباشه- غلط کردم افتاده!!!
ملت بی رحم. انصاف بخواهیم به خرج بدیم کمتر آقاییه که از سرویس های جنسی (حالا تلفنی یا کلاس بالا یا کلاس پایین) استفاده نکرده باشه! اون هم با این قوانین بی رحمانه ی آمریکای شمالی که بیش از یک زن رو برای آقاهه جایز نمی دونه! گیریم آقایونی که دور اندیش تر هستن و نمی خوان بیماری جنسی بگیرن معشوقه می گیرند.
این طفلک آقاهه هم فرماندار شده. اخته که نشده!!! بی خیال بابا. تازه…بیچاره به نظرم خیلی هم تندش گرفته بوده. میتینگش با مشاور ارشد رو کنسل کرده که به امورات دیگه بپردازه:
Mr Spitzer, 48, had abruptly cancelled Monday afternoon appointments to meet senior advisors about the allegations, the Times reported
گمونم بشه براش مورد اضطراری در نظر گرفت و یه جورایی زیر سبیلی در کرد. تازه کی می دونه اگه اقای فرماندار با اون حال و اوضاع ناجور و ناراحت می رفت سر میتینگ چه به سر مشاور ارشد و گاسم تصمیم های اتخاذ شده می اومد. به گمانم آقای فرماندار شایسته ی مدال ویژه و تقدیر هم باشه به جای این بی انصافی ها.
پیشنهاد بنده به کلیه ی آقایون فرماندار و شهردار و رئیس جمهور اینه که پیش از قبول منصب یه توک پا تشریف ببرن خدمت دلاک سر کوچه با همون تیغ معروف یه اشاره ی کوچک بکنه. کل مشکل آقا و خانواده اش و شهروندان و هموطنان محترم حل می شه. خصوصا اگه آقای محترم بچه هم داشته باشه که دیگه عضو شریف احتیاج چندانی نیست و اینجور که پیداست فقط مایه ی دردسره. گیریم جهت از بین نرفتن بیزنس بانوان سرویس دهنده گران قیمت و ارزان قیمت, به ازای هر اشاره ی تیغ مبلغی به صورت هفتگی به موسسات مربوطه اختصاص داده بشه. به گمانم همه راضی تر باشند.
دنیای باحالیه! ملت دسته جمعی با خودشون مشکل دارند. ولله…دلیل عذرخواهی آقاهه رو نمی فهمم. اگه بده پس چرا هست. اگه خوبه دیگه عذرخواهی به چنده!! تازه… با خانومه رفته سانفرانسیسکو, عذرخواهی ش رو از ملت دنیا می کنه!!!
آقا راضی…خانوم سرویس دهنده راضی…آخه ملت نیویورک و ینگه دنیا دیگه واسه چی ناراضی؟!
گمونم تنهاایراد بزرگ جریان این باشه که آقاهه قرار بوده از مخالفین و معاندین روسپی گری باشه و اخلاق رو در جامعه ترویج کنه. منتها…درس خوبی بود دیگه. حالا از این به بعد گمانم سیاست های آقاهه کامل تغییر کنه بعد از این که به لزوم وجود چنین سرویسهایی در جامعه پی برده. از اون گذشته اینطور که پیداست اگه خانومه رو از یه ایالت به ایالت دیگه جابجا نمی کردند, آقاهه با قوانین فدرال مشکل پیدا نمی کرده! باز یه درس خوب واسه آقاهه که بدونه سرویس های محلی خوب باید وجود داشته باشند:
But the Mann Act, passed by Congress in 1910 to address prostitution, human trafficking and what was viewed at the time as immorality in general, makes it a crime to transport someone between states for the purpose of prostitution. The four defendants charged in the case unsealed last week were all charged with that crime, along with several others.
خلاصه خر تو خری ست.
—
هان…ایناهاش. زبون آدمیزادش رو هم اینجا می شه خوند.
—
خلاصه مفصله. من جزییات جریان رو خیلی نگاه نکردم. بامزه این که آقاهه رفته سانفرانسیسکو اما احتمالاا هیلاری خانوم ضرر می کنه. آقاهه از هیلاری خانوم حمایت می کرد.
—
میگم حالا روزنومه عکس خانومه رو چرا ننداخته؟!
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
March 11th, 2008 at 2:38 am
عشق تحسين بر انگيزت به سانفرانسيسكو رفتن، منو به وجد مياره. تمام پست ها رو خوندم. اين موضوع يكي از محورهاي مهم هميشگي كتبالوي عزيزه. در اين قضيه با هم مشتركيم. و يك چيز رو هنوز صريحا رو نكردي، گرچه اگر خواننده كمي باهوش باشه از ميون نوشته هات خودش ميفهمه.
March 12th, 2008 at 2:19 pm
akh ke vaghti injoori ye layee minevisi mimiram baraye neveshte hat, khod anakoshatet ke delam barat kolli tangide zelzeleh!
March 13th, 2008 at 10:17 am
اول اینکه بدو برو سی ان ان عکس خانم و گذاشته و میتونی زیارتش کنی.
دوم اینکه این بابا به علت کاری که کرده زیاد تو دردسر نیست. مشکل اصلیش اینه که ایشون تمام مقامش رو مدیون مبارزاتی هست که با خودفروشی و روسپی گری و گنگهای سفید پوستها کرده. این آقا کلی از این باندها رو متلاشی کرده بوده و خلاصه گند داستان اینجاست که در خلوت آن کار دیگر و میکرده.
سوم اینکه این بابا فرماندار ایالت بوده بابا خاک بر سرش که مجبور بوده بابت این کار پول بده! یک کم عقل درست و حسابی داشت میتونست بابت این کار کلی هم پول بگیره
چهارم اینکه آقایون اگه فلانشون رو هم ببرند باز میرن دنبال این کار، چند وقت پیش که داشتم کتاب خداوند الموت و میخوندم دیدم ای داد بیداد اگر زن جماعت نبود کلی تاریخ مملکت ما بهتر از این بود که هست. جالبی این داستان اینه که اگر کسی توی این معامله مقصر باشه اونی هست که جنس و عرضه میکنه نه اونی که جنس رو میخره!
March 15th, 2008 at 9:29 am
شبي چهار هزار دلار… عجب پولي واسه نيم كيلو گوشت. ساخت كجاست؟ از چي درست شده لاكردار. خيلي بايد لذيد مي بوده.