باقی سنوات زندگی
دستهبندی نشده April 22nd, 2008تکلیفت با خودت که روشن بشه با دنیا و ما فیها هم روشن می شه.
تصمیم هام برای خودم همیشه درست ترین بوده اند. تصمیم های بعدی ام رو بدون شک و تردید و راسخ تر به مرحله ی اجرا خواهم گذاشت.
مشکل اساسی زیاده از حد منطقی بودن تصمیم هام هست. انگار توی کل تصمیم هام بویی از احساس هم نباشه و…عجبا که تمامشون از احساس های درونی درونی خودم سرچشمه می گیرند.
اصولا به نظرم خیلی اوقات احساس دستور می ده و منطق بهترین راه رو برای اجرای دستور پیدا می کنه.
و…
شکی نیست که باقی ملت دنیا یا به دیگران و حتی به خودشون دروغ می گند یا در برخی احساس ها به شدت با من متفاوت هستند. قطعا نمی تونم ملت رو قضاوت کنم. نمی خوام هم این کار رو بکنم. ولی وقتی چیزهایی خلاف اونچه که جامعه توقع داره خوشحالت می کنه و چیزهایی که قراره آدم ها رو خوشحال کنه تو رو خوشحال نمی کنه اونوقت به این نتیجه می رسی.
یا…
به هر حال..گمانم تکلیفم برای باقی سنوات زندگیم روشن تر شد.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
پیوست: خیر…از گل آقا جدا نشده ام. شکر آب هم نیستیم. از همیشه خوش و خرم تر هستیم.
April 23rd, 2008 at 10:52 pm
کتبالو جان
چند وقتی بود سر نزده بودم اینجا امشب نشستم خوندم و خوندم
کلی حال کردم و خندیدم
خوب و خوش باشی
در ضمن من اصلا فکر نمی کنم تو شیطان باشی یا خودخواه باشی فکر کنم شاد هستی و برای خودت ارزش قائلی و این ها جیزای خیلی مهمی هستن