سر کاری های کتبالو
ماجراهای کت بالو و خودش May 3rd, 2008ولله حاضرم به تمام مقدسات دنیا قسم بخورم آخرین کسی هستم که فکر کنه بدون ازدواج بچه دار شدن کار بی تربیتی ایه! حاضرم بنویسم و امضا بدم که ازدواج و بچه دار شدن دو موضوع کاملا جدا هستند و به هیچ عنوان لازم و ملزوم همدیکه نیستند. می شه بر حسب اتفاق بعد از ازدواج از همون آدمی که زنش شدی بچه دار بشی. می شه هم اصلا ازدواج نکنی و از هر کی خوشت اومد و دلت خواست بچه دار بشی. می تونی هم با یه آقای دیگه ازدواج کنی و اگه دوست داشتی از یکی دیگه بچه دار شی. به هر حال…اتفاق اتفاقه. می افته. یه لجظه است. منتها وقتی شنیدم بریکا خانوم که کاتولیک متعصبی بود و رپیس رییس قبلی من بود بدون این که ازدواج کنه حامله است اصولا نتونستم در برابر احساس عجیب و غریبی که داشتم مقاومت کنم! عجب رسوایی بزرگی… هممممم…در این که بریکا خانوم کاراکتر جالب قابل مطالعه ای است شکی نیست. در این هم که به نسبت توانایی هاش بسیار موفقه هیچ شکی نیست. در این هم که یه جورایی تحسین اش می کنم هیچ شکی نیست. اما…عجب ارقه ایه!!! من بی گناه رو لااقل پنج ماه یه لنگه پا منتظر نگه داشت معلق! آقا جیمیه رو بی این که آخ بگه ناک اوت کرد و خودش شد رییس آقا جیمی! کل تیم رو زیر و رو کرد و به هم ریخت. باعث استعفای من -اول از همه- و بعد به ترتیب حداقل سه نفر دیگه شد!! حالا هم خانوم چهل ساله ی کاتولیکَ از یه غریبه ای چیزی حامله شد!!!! تازه…می دونم قبلش دوست دختر یه اقای ایتالیایی توی همون شرکت بوده که بعدش که رییس -همرده ی جیمی- شد دیگه جواب سلام یارو رو هم نداد. خلاصه…صادقانه بگم. حاضرم تمام آرزوهام رو با دست خودم به خاک بسپارم و تشییع کنم اما هرگز مثل بریکا خانوم نباشم. ولله بسیار بسیار صادقانه بگم…تنها کاریش که من رو به استفراغ ننداخت همین حامله شدن خارج از ازدواجش بود. …. با زرنگ بودنش مشکل ندارم. با این همه ناتو بودن بی قدر و ارزش اش مشکل دارم. …. کل ملت تیم به عذابند. کل ملت تیم بهم می گن بهترین کار دنیا رو کردم که رفتم.
—
هوررررررااااا… اون پسر چینیه که چهار سال پیش کار آموزم بود توی همین شرکتی که الان هستم کار می کنه. هفته ی قبل اومد پیشم. ام بی ای قبول شده. دو تایی کلی خوشحال و شادان شدیم. براش یک رفرنس عالی دادم و طبق معمول انشا رو نوشتم و برام غلط گیری و تصحیح کرد. یه بار دیگه به این نتیجه رسیدم لامصب عجب زبان انگلیسی قشنگی بلده. می ره لندن. قول داده دوباره بر میگرده. … بهترین قسمتش: دیگه حتی به پیوستن به ارتش فکر هم نمی کنه.
—
از بامزه ترین جریانات روزگار اینه که سر کار اخیرم هم یه مارتین هست. 🙂 مارتین قبلیه بور و سفید بود. شکل ماست و سکنجبین تقریبا. به همون بدریختی هم. مارتین جدیده سیاه پوسته. حدودا بیست سالی هم از من بزرگتره. تاریخ از جایی شروع می شه که مارتین خان انگلیس بوده. به همین دلیل اصلیت مارتین با وجود هیکل بزرگ و لب های بسیار کلفت آفریقایی به جایی قبل تر از انگلیس برنمی گرده. حالا گیریم طرف خودش رو به در و دیوار بکوبه که اصولا انگلوساکسون ها بین شون سیاهپوست هیکلی و لب کلفت و مو وزوزی وجود نداشته. نهایتا طرف می پذیره که اینها مال ماقبل تاریخ بوده و نقطه ی شروع تاریخ رو اشتباه برداشت کرده! خلاصه…این مارتین پنجاه ساله ی انگلیسی الاصل با هیکل بزرگ و لب پایینی به شدت درشت و دندانهای (به گمانم) مصنوعی و به شدت طرفدار فوتبال دینش چی باشه خوبه؟! مسلمون؟ …خیر…بودایی؟…اصلا…مسیحی؟…اون که اگه بود دیگه پرسیدن نداشت..کلیمی؟…خیر….بی دین؟…حاشا و کلا… مارتین انگلیسیه بهاییه!!!!!! یه کمکی فارسی بلده. غذاهای ایرانی رو می شناسه. روزه می گیره. سالشون از روز اول فروردین شروع می شه و….بله…بهاییه.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
May 5th, 2008 at 10:34 am
Akh joon belakhare az karet neveshti lol lol kheili delam mikhas mese ghadima az kar begio labe laye harfat az tajrobe hat estefade konam..:) in yaroo martino begoo che bahal lol lol lol ye joorayee azash khosham oumad!
oun baba ham ke hamele shode ghol midam ghesmati az naghshe haye jananashe!
any way booos ta shanbe!
May 5th, 2008 at 4:07 pm
خب بعله. بهاییا بشدت در انگلیس فعالن. من یه روزنامه محلی تو لیدز میشناسم که هر روز بدون استثنا (هر روزی که میگم واقعا هر روز بوده) آگهی برای “تشرف به دین مقدس بهاییت” میده. تو کشوری که دین داشتن و نداشتن و اصلا اعتقاد به وجود خدا بشدت زیر سواله این آگهی بد جور تو چشم میخوره. یه چند باری هم هوس کردم زنگ بزنم ببینم چیه ولی بی خیال فضولی شدم از بس که سرم شلوغه…
May 5th, 2008 at 10:47 pm
سلام کتی جان. بابا تو چرا پینگ نمیکنی؟ من همینجوری ناغافلی توی یک وبلاگ دیگه رو لینکات کلیک کردم دیدم این مدت نوشتی و پینگ نکردی و ما هم بیخبر. کلی به قول فرنگیها cranky شدم! 🙂
خوبی عزیز من؟ تو اگر ورزش میکنی و خوب میخوری و سلامتی هیچ نگران دو سه کیلو اضافه وزن نباش. ضمنا از این سیستم غذائی Low GI هم غافل نشو که مادامالعمر دیگه نگران اضافه وزن نخواهی بود. من دیگه نمیدونم معنی رژیم چیه – میخورم و ورزش میکنم و حال و کیف.
مراقب خودت خیلی باش. به گل آقا سلام ویژه برسون. دلام چه قدر تنگ شده بود و نمیدونستم!
:*