رویا؟ کابوس؟
دستهبندی نشده September 25th, 2008دو سه شبه که خواب می بینم بمبارونه یا کسی داره نارنجک می اندازه.
دیشب که خواب دیدم رییس قبلی ام -توی همین شرکت- که یه آقای نازنین پاکستانی بود توی راهروهای یه آپارتمانه و چهار کنج ستون ها نارنجک می اندازه. به گل اقا که کنارم بود گفتم پاهاش رو جمع کنه چون نارنجک درست کنار پاش بود و هر لحظه ممکن بود منفجر بشه. در یه اقدام به موقع در یه آپارتمان رو باز کردم و خودم و گل آقا رو کشیدم توی آپارتمان. چیزیمون نشد خدا رو شکر!
دو شب قبلش خواب می دیدم حمله ی موشکیه و همین طور موشکه که دور و برم فرود میاد.
نمی دونم دلیلش کتابیه که شنبه تموم شد!!! یا چیز دیگه.
بامزه تر از همه اینه که اونقدری نمی ترسم. لااقل اینقدر نمی ترسم که از خواب بپرم. دیشب و پریشب از موشک و نارنجک جون سالم در بردم. در مورد حمله های امشب خبرتون می کنم اگه تکه بزرگه ام گوشم نباشه.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
September 26th, 2008 at 11:42 am
با اینکه از نژاد پرست نیستم اما نمی دونم چرا از پاکستانیا و هندیا به شدت متنفرم به نظرم اونا کثیف ترین نوع بشر چه از نظر روحی و چه ازنظر جسمی هستن وقتی کلمه نازنین را پشت کلمه پاکستانی دیدم یه جورایی مور مور شدم . اگه ریست پاکستانیه مواظب خود ت باش چون به شدت حسود و زیرآب زن هستن. شاد وتندرست باشید
October 2nd, 2008 at 5:04 pm
من جای شما بودم هرچه زودتر فکری برای خواب هایم می کردم . اصولا همیشه موشک ها و نارنجک ها خطا نمی روند . . .