دولت محافظه کار کانادا
دستهبندی نشده November 20th, 2009دولت محافظه کار کانادا در حال حاضر در دو مورد زیر فشاره. یکی تغییر محیط زمین (همون گلوبال وارمینگ یه جورایی) و دومیش تحویل اسرای طالبان به دولت افعانستان در حالی که سفیر کانادا در افعانستان به دولت گرارش داده بوده که دولت افعانستان اسرا رو شکنجه می کنه.
در مورد تغییر محیط زمین (climate change) همه متفق القول هستند که مشکل وجود داره. دولت محافظه کار کانادا اما مثل شاگرد تنبل ها که مشق اش رو ننوشته دولت های دیگه رو مثال می زنه که اونها هم از مشقشون عقب هستند و نمراتشون از دولت کانادا هم بدتره. وقتی مجری برنامه سوال کرد کانادا در زمان دولت های قبلی همیشه در تغییرات و برنامه های مشابه پیشرو بود و نه دنباله رو وزیر محیط زیست شروع کرد مثال زدن که کم نیاره. بهانه هایی مثل عقب افتادن از نظر صنعتی و اقتصادی می تونند دلیل باشند. منتها کار دولت و دلیلی که دولت از سهم مالیات ما حقوق برمی داره و هزینه می کنه دقیقا برای همینه که راه حل برای مشکلاتی که مانع اجرای برنامه ها می شند پیدا کنه. نه این که به بهانه ی موانع اجرای برنامه ها رو به تعویق بندازه. خلاصه ی مطلب این که دولت برای کنفرانس کپنهاک جهت حل مشکل کربن امیشن هدف دارد اما برنامه ندارد!! منتظر برنامه های دولت آمریکاست جهت اراپه ی برنامه ی قابل قبول بدون خطر رکود صنعتی و صنایع نفتی!
مشکل دیگه زیر پا گذاشتن حقوق بشر توسط دولت محافظه کار کاناداست و درجه بندی شهروندها. تحویل اسرا به دولت افعانستان و رها کردن شهروندان غیر کانادایی تبار (یا دو ملیتی) در زندان ها و بازداشت گاه های بدنام یا جدی نگرفتن مسایل شهروندان دو ملیتی در خارج از کانادا که چند نمونه اش در دو سال اخیر سر و صدا کرده اند از این سری مشکلات هستند.
صد البته در هر دو مورد مقایسه ی دولت کانادا و دولت هایی مثل دولت ایران مسخره است. منتها بحث این هست که دولت کانادا بسیار جای کار داره و از ایده آل به دوره.
نتیجه گیری کلی این که طبق معمول همیشه این بار هم به لیبرال ها رای می دم. اصولا هرگز و کلا در عمرم به محافظه کارها اعتقاد نداشته ام.
لیبرال ها برای امور فدرال از همه بهتر با خواسته های من هماهنگی دارند. امور استانی محافظه کار یا لیبرال و امور شهری هم لیبرال یا سبز گمانم از باقی بهتر باشند. آن دی پی کمی اما و اگر داره. توی رویا زندگی می کنه و…راستش گاهی هم نمی تونم بهشون اعتماد کنم.
به گمانم انتخابات آینده از آن لیبرال هاست.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
November 22nd, 2009 at 5:06 pm
من هنوز رای نمیدم! نظری واسه این پست ندارم ولی در مورد پست قبلی بگم که یکی از رازهای موفقیت اینه که نخوای پله بچینی که ازش بالا بری و از همون جا که هستی اقدام کن. منظورم کتاب مقدس نیست منظورم کاری هست که تو زندگی خوشحال نگهت میداره… فکر کنم بعضی ها مون وقت هایی پیش میاد که بخواهیم کارهایی که دوست داشتیم بکنیم از اون فرصتها استفاده کن… کلاس رقصات چی شدن راستی؟ چشمک…