Posted by کت بالو on June 23rd, 2011
عرض شود خدمتتون که رییس خان بهتون می گه یه اتاق بگیر توی دفتر مرکز شهرمون بریم تمام روز از اون دفتر کار کنیم. ممکنه مجبور شیم چند تا جلسه با ملتین مرکز شهر داشته باشیم.
عرض شود خدمتتون که اتاق رو می گیرید توی دفتر مرکز شهر طبقه ی بیست و سوم. کفش پاشنه هفت سانتی پاتون می کنید تلک تلک با لباس تمام رسمی تشریف می برید دفتر مرکز شهر.
عرض شود خدمتتون که با رییس خان می شینین توی اتاق توی دفتر مرکز شهر به کار کردن منتظر جلسات با ملتین مرکز شهر.
عرض شود خدمتتون که یهو یه صدایی می گه سوووووووت….سوووووت…..سوووووت……
تمرینه برای آتش سوزی. آسانسورها خاموش می شند. آدم ها رو از طبقات بیرون می کنند. حالا باید از بیست و سه طبقه پله تشریف ببرین پایین.
اگه آقای رییس شونه به شونه تون نبودند کفش های هفت سانتی رو در میاوردین پابرهنه گز می کردین تا خیابون. چون آقای رییس کل بیست و سه طبقه رو شونه به شونه تون هستند توی رودرواسی با پاشنه ی هفت سانتی و لباس تمام رسمی شونصد هزار تا پله رو روی قله ی کوه مون بلان طی می کنید تا خیابون!
روز بعدی رو از درد پا می نالید… منتها هنوز هم امکان نداره کفش تخت پاتون کنید و برید سر کار. بسوزه پدر مخترع کفش پاشنه صناری.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
Posted by کت بالو on June 21st, 2011
یه جای کار می لنگه! یعنی همه جای کار می لنگه. از هر طرف که نگاه کنی می لنگه. دردناک هم می لنگه.
روز روشن تجاوز گروهی می کنند. یعنی رسما عروسی رو تبدیل می کنند به اورجی پارتی!
وسط خمینی شهر!
یه چیزی رو نمی فهمم. این ملت ناموس پرست خواهر مادر دار که قطعا عروسی رو خانوادگی رفته بوده اند, یعنی مورد تجاوز یه عده ای غیر از خود ملت قرار گرفتند یا خود ملت دسته جمعی تجاوز رو انجام داده اند, اون هم در یک محیط کاملا خانوادگی. یعنی کل مردهای اون عروسی حریف دسته ی متجاوز نشده اند!! دسته ی متجاوز مسلح بوده پس. ولله هر طور فکر می کنم می بینم امکان نداره اقایون مهمان در عروسی از منظره ی انزجار آور تجاوز به عزیزانشون (حالا نخواهیم بگیم ناموس) لذت برده باشند.
حالا بامزه اینجاست که حجت الاسلام دکتر (!) فرامرز سهرابی می گه که بدپوششی و بد حجابی در روستاهاباعث تحریکات اجتماعی می شه!!!
یعنی آقایونی که تجاوز کرده اند اصولا تقصیر ندارند! بالا بری پایین بیای تقصیر ندارند. در تمام این موارد خانوم ها مقصر بوده اند که اصولا روی کره ی زمین وجود دارند!
تجاوز در همه جای دنیا پیش میاد. مثل قتل. مثل اعتیاد. پدیده ی زشتیه. کریهه. مشکل اساسی اما تجاوز نیست. فرهنگ ها و جوامع, تفاوتشون در برخورد و تحلیل پدیده ی تجاوز هست. کریه تر از پدیده ی تجاوز, پدیده ی زن ستیزی و حقیر کردن بی حد زن و انسان هست که داره در ایران ریشه می کنه. تجاوز شاخه های زشت و مسموم این ریشه است.
یکی از همین حجت االاسلام ها یا مسوولین وقیح نیروی انتظامی گفته بود امنیت زن در ایران اسلامی بیشتر از امنیتی است که در کشورهای غربی وجود داره.
من یک زنم. بیست و هشت سال در ایران زندگی کرده ام. نه سال در یک کشور غربی. این جناب حجت الاسلام یا مسوول (یادم نیست کدوم) بسیار وقیح, شکر اضافی میخورند. زیادی هم شکر اضافی می خورند.
هر چند نفرین کردن کار سخیفیه و ناشی از ناتوانی اما امیدوارم تمام کسانی که اینطور زندگی آدم ها رو, زندگی نسلها و ملت ها رو نابود می کنند به روزسیاهی بیفتند که آرزو کنند ای کاش مورد تجاوز دسته جمعی قرار می گرفتند.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
Posted by کت بالو on June 5th, 2011
گفتم یه چیزی بنویسم تو این هیر و ویر کشت و کشتار و تضییع حقوق بانوان, این جماعت نسوان بلکه یه نخود دلشون واشه.
————
شصت هفتاد سال پیش ها سه حالت بیشتر نبوده.
یا خانوم ها از امروز اهل حال تر بوده اند و قدر شناس زیبایی مردانه. یا تعداد همجنس گراها بیشتر بوده. یا صنعت سینما اینقدر مرد سالار نبوده.
دو سه تا فیلم مال حدود شصت هفتاد سال پیش رو توی تلویزیون دیدم. از جمله اولین ویرایش فیلم تارزان. ماشالله ماشالله آقایون هیکلی با ماهیچه های ورزیده فقط و فقط با یک تا (گلاب به روتون) شرت. اون هم مدل سکسی وسط جنگل یا کنار آب و دشت و کوه. پوست تیره ی آفتاب سوخته. صورت قشنگ. خلاصه غلمان, از سر تا ته فیلم!!! بانوی فیلم هم قشنگ بود و توی فیلم تارزان مجبور شد لباسش رو تکه تکه پاره کنه زخم و زیلی های تارزان رو باند پیچی کنه البته, طفلک. منتها تفاوت فیلم با فیلم های امروزه حضور چشمگیر هنرپیشه ی برهنه ی مرد فیلم بود تبارک الله!
حالا چی شده که امروز روز دیگه این رویه تکرار نمی شه, یکی از سه حالت بالاست.
یا خانوم ها به اندازه ی مادربزرگ هاشون اهل حال نیستند. یا تعداد همجنس گراها کمتره. یا صنعت سینما داره روز به روز مردسالار تر می شه.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امیددیدار