این یک بار زندگی
دستهبندی نشده July 15th, 2011می شه خیلی راحت تحت تاثیر جامعه یا محیط دچار احساس گناه یا اضطراب شد.
پررنگ ترین هاش حس گناه یا اضطراب در مورد مسایل خانوادگیه. اگه ازدواج نکنی یا اگه بچه دار نشی یا اگه بچه ات ازدواج نکنه یا گاهی وقتها اگه بچه رو مهد کودک بگذاری یا اگه براش پرستار بگیری. اگه زن باشی و خانه دار نباشی یا بدتر از اون اگه مرد باشی و بیکار باشی. اگه طلاق گرفته باشی. اگه از ازدواج قبلی بچه داشته باشی یا اگه همسرت زنت یا شوهرت بیوه یا بچه دار باشه. اگه همجنس گرا باشی یا بدتر از اون اگه همجنس گرا باشی و بخوای بچه داشته باشی.
اگه بخوای زندگی ات رو بگذاری که یا با اینها بجنگی یا رعایت شون کنی این یک بار زندگی رو بدجور باختی. شانس دوباره زندگی کردن رو هم به احتمال زیاد نداری.
زندگی ایده ال اونیه که چشم هات رو باز کنی و گوش هات رو ببندی و زندگی کنی. کیف کنی. بی حس گناه. بی حس اضطراب. با احترام برای خودت و خواسته های خودت. و کیف کنی از خودت و اون چیزی که هستی.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار