چل تکه – یه کمی بوگندو
دستهبندی نشده October 30th, 2012این سندی سندی که می گفتند نسیمی بود به غایت قدرتمند. ما را نترساند. اندکی نگران قطع برق و آب بودیم, که به التفات یزدان پاک هر دو متصل ماندند و برقرار.
—
به مواد ضدعفونی کننده نزدیک نمی شوم و دست نمی زنم. شستشوی (گلاب به روتون) دستشویی و توالت رو گل آقا عهده دار هستند.
دو سه شب پیش یک خواب بو گندو دیدم. خواب دیدم توی یه دستشویی (دستشویی خونه امون , اما خونه امون و دستشویی یه شکل دیگه بودند) بوی -گلاب به روتون- جیش میاد. دستشویی و توالت رو شستم. بو تمام شد. جالبه که این خواب رو دو بار در طول شب دیدم!
برای مرتبه ی اول توی خواب بو احساس کردم! بعد از حس دیر شدن و حس قوی فراموشی مطلق و حس عشق زیاده از حد, چشمم به حس بویایی در خواب روشن شد!
—
فکر می کنم هر وقت قراره اتفاق خانوادگی جدیدی برام بیفته خواب خونه می بینم. در تمام این خوابها یک چیز مشترکه. توی خونه ی خودم هستم ولی هیچ شباهتی به هیچکدوم از خونه هایی که در واقعیت توشون زندگی کرده ام نداره. یه اتاق یا یه بخش جدید توی خونه ام پیدا می کنم که اثاثیه ی قشنگ و تر تمیز اما قدیمی و گاهی فرسوده داره.
این مرتبه (جدا از رویای توالت شوری) , دو سه هفته ی پیش خواب دیدم توی خونه ای هستم که خونه ی منه و یه اتاق خوابش رو که قبلا ندیده بودم تازه کشف کرده ام. اثاثیه برای بچه داشت! اما اثاثیه ای که احتمالا شصت هفتاد سال قبل برای یه بچه ی مدرن شصت هفتاد سال قبل ممکن بود طراحی بشه. همه به رنگ سبز پررنگ و سفید با نقش های تند شصت هفتاد سال پیش!!
—
درس های این ترم دوست داشتنی ترین درس های ممکن هستند. سه تا درسه: مدیریت مالی. حسابداری مدیریتی و روش های اندازه گیری کمیتی!!
هر سه به شدت با عدد و رقم سر و کار دارند. من کشته ی عدد و رقم و دلار و عملیات مالی و حسابداری و ریاضی هستم.
هر چه چهار تا درس (از شش تای) ترم پیش عذاب الیم بودند از این سه تا دارم کیف می کنم بد جور.
با این که از خود دروس بازاریابی و رفتارهای سازمانی و مدیریت و فن آوری اطلاعات برای مدیریت بدم نمی اومد, اما انجام تکالیف و امتحاناتشون واقعا عذاب الیم بود. توی کار می شه از تمام اطلاعات و آموخته ها استفاده کرد. اما وقتی یه داستان بهت می دن و اسمش رو می گذارند ‘بررسی موردی’ و ازت برای حل معضل توصیف شده توی اون راه حل و انشا می خواند, من یکی که آچمز می شم.
درس های عدد و رقمی با واقعیت ها سر و کار دارند. فرضیات و انشا و قصه ی حسین کرد نباید واسه شون سر هم کنی. یا درستند یا غلطند. ربطی به نحوه ی نوشتاری و سلیقه ی استاد و کمک استاد نداره! همینش قشنگه.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار