دموکراسی
دستهبندی نشده December 3rd, 2012دموکراسی زیادی هم به نظرم جوونمرگی بیاره.
اصولا یه جاهایی دموکراسی معنی نمی ده و همه چی رو قاطی پاطی میکنه. از همین مقیاس کوچولو موچولوی تیم های کاری خودمون بگیر مثلا. یه دیاگرام RACI اگه بخوای واسه تیم بکشی خوبه که خودت و حالا یکی از ادم های با سابقه تر تیم بنشینین و بکشین و مطمین بشین به درد می خوره و بعد به تیم بگین که هر کسی چکاره است این وسط. معنی نداره که کل تیم رو صدا کنین و یه پیتزا و آبجو هم سفارش بدین و بگین حالا بشینیم با همه ی تیم از پر سابقه و تازه وارد نظرخواهی کنیم و نمودار بکشیم.
یه جاهایی خوبه آدم فقط ادای دموکراسی رو در بیاره. به نظر ملت گوش بده و در موردشون فکر کنه ولی لزوما اجراشون نکنه, اگه به درد نمی خورند.
در ضمن یه جورایی مربوط به موضوع, یه جمله ی باحال که یه آدم معروفی یه جایی گفته و حالا نمی تونم روی اینترنت بجورمش:
Given the opportunity, an individual would try to manipulate the environment to their advantage
دقیقا به همین دلیل من فکر می کنم دموکراسی باید تا جایی باشه که فرصت استفاده از موقعیت رو فقط از یه فرد یا یه گروه بگیره, و دیدگاه و منافع همه رو در نظر بگیره. ولی در مواردی که دموکراسی باعث هرج و مرج می شه دیگه دموکراسی ودخالت کل ملت وبه دست آوردن دل همگان معنی نداره.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
December 4th, 2012 at 12:45 am
این نوشته ات رو خوندم و نوشته قبلی ات. مروری کردم به قبلی تر ها. خوشحال شدم که هیچوقت نخوندم. بعد از این هم چرت و پرت هات رو نخواهم خوند. خیلی بی ربط مینویسی.
——
گیج جان. شما وبلاگ من رو در سی و یکم مرداد ماه ۱۳۹۱ هم خوندین و به اسم مستعار دیوید کامنت گذاشتین. 🙂 باز هم سر زدین هم قبل و هم بعد از این کامنتتون. خواستم بگم شرمنده از این که مطالب (یا سبک نوشتار) اون چیزی که دوست دارین نیست. به هر حال…هر کی یه جوریه دیگه.