اینجانب قریب به بیست سال عمر گرانمایه را صرف یادگیری و کاردر علوم مهندسی ارتباطات کردم تا همین سه سال پیش که در اقدامی ناگهانی به سمت تجارت و حسابداری و بیزنس تغییرجهت دادم.
در علم مهندسی ارتباطات از ابتدای کتاب پانصد صفحه ای که در ماه ژانویه (فرضا) شروع می کردی همین که در ماه جون و جولای به آخر کتاب می رسیدی و تکنولوژی رو پیاده می کردی می دونستی که ماه ژانویه آتی این کتاب رو باید در جعبه ی بازیافتی ها بندازی. تکنولوژی چهار سال گذشته هم که دیگه کلا به درد نمی خورد و باید برای جمع کردنش فکری می کردی. به عبارتی هر سال یک بار روز از نو روزی از نو انگار سر میدانگاه اول هستی.
در بیزنس و حسابداری و تجارت اما لذت دو جهان هست. منابع درسی و مطالعاتی از دهه های بیست و سی هم هنوز قابل استفاده هستند. مطلبی که امروز مطالعه می شود مسلما در پنج سال آینده و ده سال آینده هنوز قابل استفاده است و مرجع. گیریم قانون مالیات و یک سری قوانین حسابداری عوض شوند و یکی دو تا تیوری جدید از زمین سبز شوند اما سرعتش با فن آوری ارتباطات قابل قیاس نیست.
از سوی دیگر مطالعات قبلی در زمینه ی فن آوری اطلاعات تا حد محدودی در فهم و درک مطالعات آتی به درد می خورد. در علوم انسانی اما معمولا اطلاعات مکمل یکدیگرند و تصویرهای آتی را واضح تر و کامل تر می کنند نه این که (مثل فن آوری اطلاعات) کلا و کاملا تصویر جدیدی را از نو بسازند.
دوباره چنان از تصمیم گیری ام راضی و خوشحال هستم که حد ندارد. اصلا بسیار از خودم راضی هستم و کیفور.
خدا رو شکر نرخ زباله های بازیافتی ام به حداقل رسیده. نصیحت به تمام جوانان جویای نام. دور رشته های فن آوری مدرن رو خط بکشید و بشتابید به سمت جهان تجارت و علوم انسانی.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار