دوستی ها و فضای تنهایی من
کت بالوی متفکر September 29th, 2003یه دوستی اینجا داریم که خیلی خوبه. خیلی نازنینه درست مثل بقیه دوستامون.ما می شناسیمش و می دونیم کسیه که اگه بهش بگیم به هر نوع کمکی احتیاج داریم, آب دستش باشه می گذاره زمین و می دوه که هر کاری بتونه انجام بده.
یه دوست دیگه هم داریم که او هم خیلی گله. دوره و همیشه افسوس می خوریم که کاشکی او هم پیشمون بود و جاش خالی نبود.
ما هردوشون رو خیلی دوست داریم.
اون اولیه خیلی اوقات کاملا به دور از معیارهای استاندارد اجتماعی یه مسئله ای رو بیان می کنه. یه چیزی که ماها همه اگر از کس دیگه ای بشنویم غصه می خوریم اما از این آدم اگه بشنویم غصه که نمی خوریم هیچ, عرش اعلی رو هم سیر می کنیم. باهاش بحث می کنیم و از اونجایی که بسیار منطقی و مهربان است خیلی اوقات هم حق رو به جانب ما میده.
این دوتادوست گل مدتیه که دارند غصه می خورند. آخه بعد مسافت باعث شده که شناخت کامل از همدیگه نداشته باشند.
ما همه خیلی دوستتون داریم. اگر به حرف ما اعتماد دارین بهتون می گیم که هر دوتون خیلی خیلی خوبین. وقتی ما می بینیم که دوستامون دارند غصه می خورند خودمون بیشتر غصه دار می شیم.
برگردین سرجای اول..
مطمئنم زاویه دید هردوتون به دنیا اینقده قشنگه که اگه همدیگه رو ببینین و از نزدیک بشناسین از بهترین دوستان هم دیگه خواهید شد. این رو به هردونفرتون قول میدم. اینقده که حاضرم به خاطرش با هر کدومتون شرط ببندم و بلیط مسافرت رو هم خودم براتون بگیرم. باور کنید جدی میگم.
این اولین باره که در یه سوتفاهم وبلاگی پادرمیونی می کنم و همه اش به خاطر اینه که نمی خوام این فضا رو غبارآلود ببینم. من در پناه این فضا و دوستی هاست که زندگیم دلپذیر شده.
تمام مدتی که گل آقا پیشم نبود وبلاگ ها و دوستان وبلاگی بودند که به داد من رسیدند. هر دوی این گل ها هم نقش فوق العاده ای در دلگرمی دادن به من و با من همراه بودن داشتند.اگر هر کدوم آی پی هاتون رو نگاه کنید می فهمید که تعداد هیت های من روی وبلاگ هر کدومتون چقدر در این مدت زیاد بوده و می فهمید که برای من جای خواهر ها و برادر هایی که ازشون فاصله دارم رو پر کردین. با حرف هاتون, وبلاگ هاتون, ایمیل هاتون و کسانی که نزدیک هستید با حضورتون و محبت های بی دریغتون.
راحت تر بگم دلم شور خودم رو می زنه. اگر این فضای عاشقانه از زندگی من حذف بشه, فضای تنهایی من خیلی آزار دهنده می شه.
بنابراین بدونین که هردوتون خیلی خیلی خوبین. خیلی خیلی صادق و پاک هستین و خیلی خیلی والدین خوبی هستین.
از اون گذشته دوستان بی نظیری هستین. نمی خوام هیچ کدومتون رو که برام اینقده عزیزین ناراحت و دلخور ببینم.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
September 29th, 2003 at 9:03 pm
do haftast zodi
migzare , emrozam ba maman nilu chat mikardam , salamamo eblagh kardam , shad bashin
September 29th, 2003 at 9:47 pm
man ham hamin ha ke to gofti katy:(
September 29th, 2003 at 10:53 pm
سلام ،
خوبی خانوم کتی ، گل آقا نیومده هنوز ، عیبی نداره ، غصه نخوری ها به جاش قصه بخون …
فدات
September 29th, 2003 at 11:21 pm
hala be baghiye sar mizanin ma akhar mimonim ?
hasodim shodaa
September 29th, 2003 at 11:22 pm
begam kiaa ?
September 29th, 2003 at 11:25 pm
من اصلا
September 30th, 2003 at 12:57 am
کتی جان ممنون از مهرت. حرفاتو قبول دارم
September 30th, 2003 at 1:06 am
خانم شما خيلي مهربون تشريف داريد ها. و
September 30th, 2003 at 1:41 am
دل كه رنجيد از كسي خرسند كردن مشكل
September 30th, 2003 at 3:38 am
اميدوارم همهی ما بيا
موزيم دوستی آدمها در هنگام رنجيدنشان از يک ديگر مشخص میشود انسانهای ثابت قدم در د
وستی در هنگامي که از دوست خود خطايی میبينند نشان میدهند که در واقع و عميقا چقدر دوست
خود را دوست داشتهاند وگرنه در هنگامهی تعريف و تمجيد که همه با هم دوست هستند.
البته
من نميدانم مصداق حرف تو کيست تو هم آنقدر پوشيده نوشتهيی که فقط خود آن دو نفر متوجه شو
ند من به طور کلی گفتم!
September 30th, 2003 at 5:13 am
سلام. دو
ستتون دارم
September 30th, 2003 at 7:08 am
سلام … دیدید