به تو می اندیشم
کت بالوی متفکر October 24th, 2003تو که هستی
همه ی خواهش ها
همه ی هستی من
همه زندگی ام
رنگ تو را می گیرد
به تو می اندیشم
من دگر
نه به سی سالگی ام
نه به مبهم هایم
و نه به آینده
هیچ نمی اندیشم
به تو می اندیشم
ای سراپایت سبز
ای جواب همه ی پرسش ها
ای تو ماوا و مکان
و تو آرام و قرار
چون تو هستی همه اش
به تو می اندیشم
من همه خواسته و
تو همه پاسخ من
من همه ناقصم و
تو شدی پاره تن
ای تو تسکین و کمال
به تو می اندیشم
ای سراپایت عشق
ای کلامت سرشار
ای لبانت پرمهر
ای دو دستت لبریز
ای دلت پر زعطوفت
به تو می اندیشم
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
پیوست: این لینک رو هم ببینین. از وبلاگ آبنوس کش رفته ام.
November 30th, 1999 at 12:00 am
به تو میاندیشم …
October 24th, 2003 at 2:42 am
Afarin katbalouye aashegh
October 24th, 2003 at 3:00 am
shere ghashangi bood movafagh
bashi:))
October 24th, 2003 at 3:10 am
شعر زيبايي بود کتبالو جان 🙂
October 24th, 2003 at 6:06 am
خوشگل بود فقط
مواظب باش يه وقت از شعر نو به شعر کهن نپری. آخه به نظر من شعر نو خيلی بهتر از کهنه. خوش با
شی
October 24th, 2003 at 8:41 am
سلام … مثل ا
ینکه دیگه حسابی شاعر شدید ….
October 24th, 2003 at 8:41 am
سلام … مثل ا
ینکه دیگه حسابی شاعر شدید ….
October 24th, 2003 at 8:43 am
baaaaa
October 25th, 2003 at 1:49 am
اوضاع حسابي كيشميشي شده ها… خوش ب