یادداشت شصت و یک
دستهبندی نشده January 19th, 2003پریروز مارتین بهم گفت که شرکتمون می خاد 1700 نفر رو اخراج کنه. واقعا که… این شرایط بد اقتصادی دیگه داره شورش رو در میاره. اگه این بوش مسخره یه دوره دیگه رئیس جمهور بشه فکر کنم دیگه همه مردم همدیگه رو بخورن. دنیا داره کدوم طرفی میره؟ خدا می دونه. به هر حال که وقتی از دست ما خارج باشه به خاطرش غصه خوردن بی فایده است. بدک نبود اگه دنیا مثل 150 سال پیش مونده بود. خودمون پیشرفت کردیم خودمون هم توش موندیم.
فعلا برم درس بخونم و بعد هم روابط اجتماعی امون رو توسعه بدم که گل آقا خوشحال بشه.
راستی آقایون بگن, زن رویایی شون هیچ وقت کباب دیگی درست می کرده یا می کنه؟ گل آقا وقتی من رو در حال درست کردن کباب دیگی دید خندید و گفت تو زن رویایی من هستی اما عجیبه چون زن رویایی من هیچ وقت کباب دیگی درست نمی کرد.
راست هم می گه.آخه زن رویایی که کباب دیگی درست نمی کنه.
دوستتون دارم,خوش بگذره, به امید دیدار