سرزمین فراموشی
کت بالوی متفکر December 13th, 2003فوران تب, هذیان, کلام
راهبه ای جوان پا به عرصه ی وجود گذاشته
همه ی دنیایش را تارک شده
و می تهذیبد, می پالاید روحش را
به پای همه ی دنیایی که باید به انتهای پاکی
به نهایت آرامش برسد
صداقت و پاکی
پایکوبی آغازیده اند
بر بالین یک خودخواهی محتضر
بر بستر یک خود،
،خود در حال احتضار
نوشدارو کاش
دمی پس از مرگ فرارسد
نشان سرزمین فراموشی را
به قیمت جان باید خرید.
،تنها چاره ی این عذاب ابدی
پاکدشت فراموشی است
نشان سرزمین فراموشی ها کجاست؟
دوستتون دارم، خوش بگذره، به امید دیدار.
December 14th, 2003 at 1:03 am
December 14th, 2003 at 2:10 am
اين نشان شهر فراموشی
ها خيلی سخت نيست . وقتی شب سال نو ايرانی ميری تو خيابون ساعت ۶ عصر به بعد . وسط اين سرمای
تورنتو.قشنگ آدرس را پيدا کردی
December 14th, 2003 at 7:22 am
تولد يک ابر انسان بنام کت بالو
مبارک
مامان فری
December 14th, 2003 at 8:28 am
کتبالو جان ايشون رو نشناختی؟جانشين برحف
سعد وقاص ،جناب صدام حسين
May 23rd, 2004 at 1:02 pm
ali