عشق و حماقت
کت بالوی متفکر December 15th, 2003يه روزي خيلي که سنمون کمتر بود و حسابي زود به زود تا کيش به کيشميش مي خورد عاشق مي شديم يکي از دوستام بهم گفت پسره بهش گفته که درسته که همه چي تموم شده اما تا عمر داره هيچ زن و دختري رو مثل او نخواهد بوسيد. بعد هم دوستم با يه نگاه رويايي ازم پرسيد به نظرت راست مي گه.
به دوستم گفتم الحق والانصاف اگه در زندگيش يه حرف راست بهت زده باشه همينه. آخه دختر جون خودت انصاف بده. تو تا حالا در زندگيت هيچ دوتا مردي رو مثل هم بوسيدي که اون بخواد يه دختر ديگه رو مثل تو ببوسه؟ از اون گذشته هر بار تجربه باعث مي شه آدم بهتر بتونه يه کاري رو انجام بده. دفعه هاي بعد خيلي بااحساس تر و به روش بهتر و کارآمدتري اين کار رو خواهد کرد قربونت برم.
خودم رو کشتم تا به دوستام بفهمونم عاشق هستين باشين اما توروخدا احمق نباشين.
شنيدم که يه دوستم در سن سي سالگي حسابي عاشق شده. بعد از يه ازدواج و طلاق حالا دوباره داره تجربه هاي حماقت ۱۶ سالگي اش رو تکرار مي کنه.
عاشقي به هر حد و اندازه اي و در مورد هر کسي مجازه. حماقت ولي به حد مرگ من رو عصباني مي کنه.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به اميد ديدار
December 15th, 2003 at 11:25 am
سلام … عشق،
حماقت نیست … گر عاشقی احمق شود، تقصیرش نیست …
December 15th, 2003 at 12:00 pm
من هم موافقم… ولی
خودم هم احمق بودم…
December 15th, 2003 at 2:18 pm
وقتی عشق مياد چشمها بسته
ميشه…بايد مواظب بود..حداقل يکيشو باز نگه داريم…البته اگه بتونيم و کاملا کورمون نکنه
December 15th, 2003 at 2:57 pm
توی فيلم شبه
ای زاينده رود مخملباف ميگه عشق آدم رو کور نمی کنه بلکه بش نگاهی ميده که ميتونه چيزهايی
رو ببينه که ديگران نمی تونن.
December 15th, 2003 at 3:04 pm
من يکی رو ميشناسم که ب
December 15th, 2003 at 4:18 pm
سلام کتبالو جان
عزيزم:)
با اين همه بازم عاشق شدن خوبه..بعضيا عاشق شدن الکی رو بهتر از پشيمونی بعدش می د
ونن! با اين همه من نمی دونم…
December 15th, 2003 at 4:23 pm
آخ قربون شکلت مگه نشنيدی ميگن عشق کوره؟ آدم خر ميشه ديگه … ولی بی اون هم نميشه زندگی ک
December 15th, 2003 at 5:13 pm
آخ يکی ب
ياد منو از حماقت در بياره کتبالو جان. راستی امروز کلی از وبلاگتون رو خوندم. شما استرا
ليا تشريف دارين؟