خليل جبران :عاشق باهوش
کت بالوی متفکر January 30th, 2004يه جمله از خليل جبران:
آغوش تو باز است, اما براي چه كسي.
——
بعضي عاشق ها يه ذره فراست هم ندارند, بعضي ها باهوش هستند.
بنده عاشق بودنم مسجل است. باهوش يا بي فراست بودنم ولي نياز به يه تست آي كيو داره. به نظر خودم كه خيلي خنگ نميام. معمولا توي عاشقي يا دوستي يا هر رابطه ي دو طرفه يا چند طرفه موقعيت خودم رو مي فهمم.
خليل جبران به نظرم عاشق باهوشي بوده. به همين خاطر هم ازش خوشم مياد. جمله ي بالايي رو هم خيلي دوست دارم.
توي عاشقي يا دوستي يا هر رابطه ي دو طرفه يا چند طرفه نبايد مزاحم شد, نبايد قيد و بند شد, نبايد مجبور كرد, نبايد معذب كرد…و قس عليهذا…
همين ديگه. توضيح واضحات بود. منتها واسه آپديت كردن بدك نبود.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
January 30th, 2004 at 3:47 pm
اکثراوقا
ت عاشقی بلديم ولی عشق ورزيدن بلد نيستيم
موفق باشی
January 30th, 2004 at 3:58 pm
از آن عاشقان باهوشی که هوش و عش
ق با هم در وجودت پهلو میزند. البته گفتن نداره که هوش با عقل فرق داره!
January 30th, 2004 at 4:13 pm
تستای اينترنتی آی کيو رو
قبول داری ؟ يکيشو دادم شدم دويست ~
January 31st, 2004 at 3:43 am
يعنی ما ه
ا که خنگيم عاشق نشيم ديگه نه؟:))
January 31st, 2004 at 8:29 am
حرفات مصداق این شعر ما
رگوت بیگل بود :
اگر مي خواهی نگهم داری دوست من از دستم می دهی. اگر می خواهی همراهيم
کنی دوست من تا انسان آزادی باشم ميان ما همبستگی ئی از آن گونه می رويد که زندگی ما هر دو
تن را غرقه در شکوفه می کند.