قیصر و مشقاسم
ماجراهای کت بالو و خودش February 1st, 2004یه آقای پاکستانی به نام “قیصر” همکار منه که حدود 45 سالشه و خیلی آدم خوبیه. همیشه وقتی من رو می بینه یا میاد سر میزم یا من رو می بره سر میز خودش و حدود 45 دقیقه تا یک ساعت در مورد پاکستان و ایران و پرویز مشرف و خامنه ای و وضعیت منطقه و آب و هوای فلوریدا و خلبانی و آبگوشت و ادویه های غذا حرف می زنیم. ده تا عکس هم از دختر 16 ماهه اش داره که هر دفعه که می رم سر میزش همون ها رو دوباره برای من ایمیل می کندشون!!!
بامزه وقتیه که یکی دیگه از همکار ها بهمون می رسه یا مثلا نهار رو داریم با همدیگه و با یکی یا چند تا از همکار ها می خوریم. شروع می کنه دقیقا این مونولوگ رو بدون کوچکترین تغییری بازگو کردن:
کتی و من همسایه هستیم. هه هه هه هه.. منظورم اینه که کشورهامون همسایه ی همدیگه هستند. کتی ایرانیه و من پاکستانی. مرز خیلی وسیعی هم با هم داریم(!!!). زن های ایرانی خیلی خوشگل هستند. خیلی هاشون هم زن مردهای پاکستانی هستند.
و همیشه من رو یاد این جمله ی مشقاسم می اندازه که می گفت: غیاث آبادی ها خیلی مردانگی دارند. زن های قم و اراک و گاهی هم زنهای تهران می میرند که بشن زن مردهای غیاث آباد…
و دقیقا به اینجای حرفش که می رسه از من تایید می خواد.
?.Kathy, ain’t I right
ولله خانم ها و آقایون, من که تا به حال هیچ زن ایرانی رو ندیدم که زن مرد پاکستانی شده باشه. شما اگه دیده این بگین که من هر بار که “باید” ایشون رو تایید کنم اینقدر با عذاب وجدان این کار رو نکنم. ولله بالله به خدا من تا بحال از این خیلی زن های ایرانی که عاشق مردهای پاکستانی می شند یه دونه شون رو هم ندیده ام. در گل بودن این همکار مهربون من شکی نیست. اما من زن ایرانی ای که به نکاح مرد پاکستانی در اومده باشه ندیده ام.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
February 1st, 2004 at 12:56 am
منم نديده م! از خودش بپرس ببين کسی رو د
يده ؟
February 1st, 2004 at 1:09 am
سلام خوشگله … من دوتاشونو ميشناسم تو ا
February 1st, 2004 at 1:58 am
آره منم می شناسم يه دختر خيلی خوب و
خونگرم ايرانی که با يه آقا پسر پاکستانی به اسم اسد ازدواج کرد ولی جدا پسر خوبيه به تاز
February 1st, 2004 at 3:04 am
تو هم الکی ب
گو آره دلش خوش باشه!
February 1st, 2004 at 3:58 am
وا مرد قح
طيه مگه؟!!!
February 1st, 2004 at 6:44 am
ميشه حدس زد که همچين
February 1st, 2004 at 2:49 pm
آرزو بر هم
سايه ها عيب نيست
February 1st, 2004 at 6:02 pm
شما که هيچ – ما هم ندي
February 1st, 2004 at 7:07 pm
برای خوش کردن دل اون ميگ
ی عزيزم…يادمه تو پاريس يه همسايه افغانی داشتم که هر وقت ميرفتين دنبالش برای گردش ..ميگ
فت: ببخشيد من فعلا با خانم کار خانگی دارم…!!!!
February 2nd, 2004 at 12:00 am
حالا
تو تأييد کن که دلش خوش باشه. اينقدر سخت نگير.
February 7th, 2004 at 2:40 pm
man didam 2 bar, yeki dootsam ke mamanesh
iranie babash paki, yeki ham yeki dige az doostam ke shoohare paki kard taze mitooni beri chat room hafteye avval ashegh mishan hafteye dovom mian khaegari
ino bekhoda jedddi migam 😛